به گزارش اسپوتنیک به نقل از «البناء»، با توجه به موضوع حمله به نفتکش ها، می توان گفت که این حمله به نفع انصارالله یمن، حزب الله و حشد الشعبی نیست که آن ها را از دایره اتهامات دور میکند.
وفیق ابراهیم طی مقاله ای در «البناء» نوشت:«تنها 4 دولت اسرائیل، عربستان، امارات و آمریکا، در لیست باقی میمانند. از طرفی ایران در این لیست نیست، زیرا منفعت ایران در انفجار نفتکشها به دو دلیل بسیار ضعیف است.
آیا حمله به کانتینرهای نفتی در نزدیکی تنگه هرمز به این معناست که آمریکا درصدد اجرای طرحی برای بازگرداندن سیطره سیاسی، اقتصادی و سیاسی خود بر منطقه شرق عربی است؟
در مورد اسرائیل، به راه افتادن جنگ آمریکا و کشورهای حاشیه خلیج فارس علیه ایران، به نفع آن کشور است تا به این شکل، عربها به جای اسرائیل، ایران را دشمن خود بدانند. در سطح عربستان و امارات، این دو حکومت منافع استراتژیکی در دامن زدن به جنگ آمریکا و ایران دارند. در واقع، با توجه به اینکه توان این دو کشور عربی اندک است، به همکاری با اسرائیل و آمریکا نیازمند هستند.
در مورد ایران چطور؟ منفعت ایران در انفجار نفت کشها در خلیج فارس، بسیار ضعیف است. به دو دلیل: اول آنکه روسیه، چین و ژاپن همچنان به خرید نفت از ایران ادامه میدهد و این برای ادامه حیات دولت ایران کفایت میکند. دلیل دوم به پهپادها و موشکهای یمنی مربوط است که پرونده نفتی خلیج فارس را گشودند. به نحوی که در آن، امنیت عراق، سوریه، یمن و ایران با ادامه حمل و نقل 20 میلیون بشکه نفت کشورهای حاشیه خلیج فارس در روز، ارتباط دارد. این خطر به صورت تدریجی شروع شد و گسترش یافت و به سمت تبدیل شدن به شمشیر برّانی در حرکت است که منطقهای را هدف میگیرد که از سال 1945 در قلب ژئوپلتیک آمریکا قرار دارد.
عواملی وجود دارد که باعث خشم آمریکاییها و ترس آنها از روزهای پیش رو میشود، بویژه زمانی که میزان گسترش نفوذ روسیه در جهان را میبینند که از سوریه آغاز شده و این آمادگی را دارد تا از طریق روابط پراگماتیست متوازن بین ریاض و مسکو و اژدهای چینی، توسعه بیشتری داشته باشد. علاوه بر اینکه آمریکا شاهد عمق ائتلافهای ایران در شرق است: حزب الله، انصارالله، حشد الشعبی و دولت سوریه، ایرانی نیستند و بخشی از سپاه پاسداران این کشور هم محسوب نمیشوند، اما دو هدف مهم آنها را تحت ائتلاف عمیقی با ایران قرار داده است: دشمن اسرائیلی و نگهبانی آمریکایی.
از اینرو،درگیریها در خلیج فارس و منطقه و ارتباط آن با طرح ژئوپلتیک آمریکا برای توقف فروپاشی تک قطبی بودن این کشور است و همچنین بر آمادگی واشنگتن برای معرکههای محدودی برای تغییر موازین قوای جدید در منطقه تاکید میکند.