نیاز نیست خیلی در اینترنت جستجو کنید تا متوجه شوید سال 1988 اسامه بن لادن با حمایت آمریکا و عربستان سعودی و پاکستان اعلام کرد گروه القاعده را در شهر پیشاور پاکستان تاسیس کرد تا جوانان مسلمان سراسر جهان را برای مبارزه با حضور شوروی سابق در افغانستان بسیج کند.
اسامه بن لادن ملیاردر عربستانی ای بود که علاوه بر اینکه وابسته به یک خانواده بسیار ثروتمند وهابی و مالک بخش های بزرگی از املاک مکه و مدینه بود، خود شخصا با آقای جورج بوش پسر رییس جمهوری اسبق آمریکا در تعدادی از شرکت های نفتی و سرمایه گذاری شریک بود و رابطه بسیار صمیمی و شخصی با بسیاری از مقامات آمریکایی داشت.
این روابط شخصی وی با مقامات و مجامع اطلاعاتی و امنیتی آمریکا حتی این شبهه را امروزه ایجاد کرده که وی آنگونه که آمریکایی ها مدعی هستند کشته نشده بلکه فعلا بازنشسته شده و جایی در آمریکا در حال خوش گذراندن دوران بازنشستگی خود می باشد.
به هر صورت تفکر القاعده بر مبنای همان تفکر های تکفیری وهابی که ابن تیمیه در صده سوم هجری بنا گذاشته بود استوار بوده و بخش هایی از گروه اخوان المسلمین که تابع تفکر های تکفیری سید قطب بودند و در پی جدایی از اخوان المسلمین تشکیلاتی به نام جنبش جهاد اسلامی مصر با حمایت عربستان سعودی را تشکیل داده بودند به القاعده پیوستند تا این تشکیلات جان بگیرد.
همه امکانات و آموزش ها و پشتیبانی های اطلاعاتی و امنیتی و لژستیک القاعده از همان ابتدا زیر نظر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا CIA و مستقیم یا غیر مستقیم از کانال مجامع اطلاعاتی و امنیتی ارتش پاکستان و عربستان سعودی و امارات عربی متحده تامین می شد.
پس از پایان حضور شوروی در افغانستان هم بسیاری باور دارند ماموریت القاعده تغییر یافت و بحث حمله های 11 سپتامبر که زمینه حضور آمریکا در خاورمیانه را فراهم می کرد هم سناریویی بود که توسط همان مجامع اطلاعاتی آمریکا تهیه شده بود.
وگرنه علیرغم گذشت دهه ها از این حادثه هیچ دلیلی وجود ندارد که هنوز معلوم نیست چگونه یک تشکیلات تروریستی توانسته عملیاتی به این پیچیدگی را در آمریکا تدارک ببیند و سازمان های اطلاعاتی آمریکا که خود سالها اداره این تشکیلات تروریستی را عهده دار بودند و قطعا هم هنوز هستند نتوانسته اند جلوی آن را بگیرند.
حال بگذریم.
مبنای تاسیس القاعده جنگ با یهود و نصاری (یهودیان و مسیحیان) و العدو البعید (دشمنان دور) منظور دشمنانی که از دور بر رهبران کشورهای اسلامی سیطره داشتند بود.
بعد ها آمریکایی ها پس از اینکه عراقی ها آنها را وادار کردند از عراق خارج شوند و حاضر نشدند قرارداد ننگین مورد نیاز آمریکایی ها برای باقی ماندن در عراق را امضا کنند، آمریکایی ها مجددا از این تشکیلات یعنی القاعده استفاده کردند تا اینبار تشکیلات دیگری بر مبنای مبارزه با العدو القریب (دشمن نزدیک) ایجاد کنند و نام آن را داعش بگذارند.
بر کسی پوشیده نیست که داعش در برهه های مختلف از انواع و اقسام حمایت های آمریکا برخوردار بود و انواع و اقسام تسلیحات و تجهیزات لژستیک مورد نیاز داعش توسط آمریکایی ها تامین می شد.
آنها همچنین نفت مناطقی که در اختیار داعش بودند را نقدا از داعش خریداری می کردند و هنوز هم خریداری می کنند تا بودجه مالی این تشکیلات را تامین کنند.
بسیاری از اسلام گرایان تندرو اروپایی را نیز به سمت داعش سوق دادند تا در عراق یا سوریه کشته شوند و از شر آنها خلاص شوند.
امروزه هم که ابو حمزه القریشی رهبر جدید داعش به عنوان "امیر جاسوس" شهرت یافته و درون داعش بسیاری او را به عنوان جاسوس سیا می شناسند.
با کنار هم قراردادن همه این موارد کار سختی نیست تا متوجه شویم ایالات متحده در برهه های مختلف بهره برداری های متنوعی از گروه های تروریستی خود نموده و در برهه هایی رسما در کنار آنها قرار گرفته و در برهه های دیگری با به قول معروف سیاه نمایی در مقابل آنها قرار گرفته تا اهداف سیاسی خود را محقق نماید.
امروزه نیز تلاش ایالات متحده برای متهم کردن دیگر کشورها پناه دادن به رهبران القاعده یا داعش چیزی جز تلاش آمریکا برای محقق کردن اهداف شوم خود بیش نیست چرا که این تشکیلات به صورت ساختاری تماما تحت نظر و اشراف سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا است و فرماندهان آن بدون اجازه آمریکایی ها حتی آب هم نمی خورند.
