گزارش و تحلیل

وقتی یک آقازاده تنها امید مملکت می شود

© AP Photo / Ammar El-Darwishوقتی یک آقازاده تنها امید مملکت می شود
وقتی یک آقازاده تنها امید مملکت می شود - اسپوتنیک ایران
اشتراک
در دوران حکومت و حیات معمر القذافی رهبر سابق لیبی، یکی از مسایلی که مطرح بود این بود که وی تلاش دارد یکی از فرزندانش را جانشین خود کند.

اسپوتنیک - حدود نه سال از انقلاب و سرنگونی سرهنگ معمر القذافی در لیبی می گذرد، در آن زمان همه فرزندان وی مجبور به فرار شدند و یکی از پسران او کشته و دیگری اسیر شد.

آنکه اسیر شد سیف الاسلام القذافی نام داشت که بعدها در سال 2017 میلادی با صدور یک عفو حکومتی از زندان آزاد شد.

زمان حیات معمر القذافی یکی از مسایلی که مطرح بود این بود که وی تلاش دارد یکی از فرزندانش را جانشین خود کند و بیشتر بحث ها در مورد سیف الاسلام القذافی مطرح بود.

لیبی - اسپوتنیک ایران
گزارش و تحلیل
آیا لیبی بهانه از هم پاشیدگی ناتو خواهد شد؟

همانگونه که در مصر یکی از دلایل انقلاب این بود که حسنی مبارک حاضر نبود کرسی ریاست جمهوری را ترک کند و تلاش داشت فرزند خود علاء را جانشین خود کند در لیبی هم بحث جانشینی فرزند یکی از دلایل انقلاب بود.

البته در سوریه هم مشاهده می کنیم که بشار اسد جانشین پدر خود شد.

وجود حکومت و فرهنگ پادشاهی در کشورهای عربی طی سالیان سال موجب آن شده که رهبران این کشورها در هر سمتی که باشند جایگاه خود را موروثی کنند و به جز لبنان در بقیه کشورهای عربی همیشه جایگاه ریاست جمهوری مانند جایگاه پادشاهی و یا امیری مادام العمر بوده.

با اینکه مشاهده می کنیم در برخی کشورهای عربی دیگر مانند عراق و تونس امروزه تلاش بر این است که حاکم ابدی نباشد ولی می بینیم که مثلا در مصر دوباره ماجرا به شرایط قبلی خود برگشته و پست ریاست جمهوری مادام العمر شده.

حال جالب اینکه پس از 9 سال انقلاب و کشت و کشتار و خونریزی در لیبی امروزه بسیاری از مردم لیبی آرزو دارند همان سیف الاسلام القذافی رهبریت لیبی را به دست بگیرد و امیدوار هستند با حضور وی قبایل این کشور متحد شوند و به نوعی شرایط لیبی بهبود یابد.

و شاید هم در نهایت مردم لیبی به این نتیجه برسند که باید یک آقا زاده را مجددا رهبر کشور خود کنند تا نجات یابند.

شاید برای بسیاری مساله تعجب بر انگیز باشد که خوب اگر مردم این کشورها جمهوری می خواهند پس چرا روسای جمهورشان مادام العمر می شوند بهتر نیست که از همان ابتدا یک شاه انتخاب کنند و دیگر درگیر این ماجرا ها نباشند.

پاسخ به این سوال شاید ساده نباشد اما باید گفت شرایط قبیله ای و قومی مذهبی این کشورها را باید بشناسید تا بتوانید متوجه ماجرا شوید.

زمانی که این کشورها تحت تصور امپراتوری عثمانی بودند یکی از کارهایی که سلاطین عثمانی روی آن اصرار داشتند این بود که رعیت هایشان دائم در حالت بی سوادی به سر ببرند تا نتوانند از هیچ چیز جهان سر در بیاورند و به فکر آن نباشند تا بر علیه آنها انقلاب کنند.

به همین دلیل هم آنها تلاش می کردند تا خرافات را میان این مردم ترویج دهند و اینها را به قبیله و عشیره خود وابسته کنند چون کنترل رییس عشیره و یا قبیله بسیار راحت تر از کنترل کل قبیله بود و روسای قبایل هم با همان پولی که از سلطان عثمانی دریافت می کردند رعیت ها را کنترل می کردند.

شورای ملی انتقالی لیبی: اظهارات رئیس جمهور مصر به مثابه اعلام جنگ است - اسپوتنیک ایران
شورای ملی انتقالی لیبی: اظهارات رئیس جمهور مصر به مثابه اعلام جنگ است

اروپایی ها هم که خواستند وارد میدان شوند از همین روسای قبایل و شخصیت های معروف بهره بردند و در واقع انگلیسی ها و فرانسوی ها از راه همین لیبی – مصر و فلسطین دروازه های نفوذ خود به قلب کشورهای اسلامی و پشت جبهه امپراتوری عثمانی را باز کردند و از پشت به عثمانی ها خنجر زدند.

پس از سرنگونی امپراتوری عثمانی یکی از مشکلاتی که ملت های عربی پیدا کردند بی هویتی سیاسی بود، یعنی آنها نمی توانستند تصمیم بگیرند کدام سیستم سیاسی را برای خود انتخاب کنند.

اگر به سیستم های سیاسی کشورهای جهان نگاهی گذرا بیاندازید مشاهده می کنید که همه این سیستم های سیاسی بر اساس شرایط و نیازهای مردم این کشورها ایجاد شده و طی دهه ها چکش کاری شده تا خواسته مردم این کشورها را تامین کند در حالی که عرب ها به دلیل راحت طلبی به دنبال آن افتادند تا یک سیستم سیاسی وارداتی که هیچ سنخیتی با سیستم مورد نیاز کشورشان نداشت را پیاده کنند و همین شد که امروزه عنوان سیستم های سیاسی دیگر کشورها را یدک می کشند اما هنوز به سیستم قبیله ای قبلی خود وابسته هستند و رییس جمهوری و یا شاه و یا امیر نماینده اجماع قبایل است و نه انتخابات مردم.

در لیبی هم ماجرا به همین شکل می باشد.

دوازده قبیله اصلی در این کشور وجود دارند که معمر القذافی موفق شده بود آنها را با هم متحد کند تا ثبات برای لیبی ایجاد کند.

حال این دوازده قبیله هر کدام به تنهایی به دنبال کسب قدرت هستند، مخصوصا که همه آنها به خوبی می دانند که این کسب قدرت در نهایت به کسب ثروت نیز منجر خواهد شد.

با توجه به این شرایط اگر اینها بخواهند با یکدیگر بجنگند قطعا جنگ های بی پایانی منتظر آنها خواهد بود. اگر هم نخواهند بجنگند مجبور خواهند بود که فردی را پیدا کنند که می تواند وحدت ملی برای آنها ایجاد کند.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала