بی چهار نامی است که آقای وزیر امور خارجه ایران آقای محمد جواد ظریف برای تیم متشکل از جان بولتون مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری آمریکا– بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل – محمد بن زاید ولیعهد امارات و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی انتخاب کرد.
ظاهرا آقای نتانیاهو شدیدا با مشکلات داخلی روبرو می باشد و ناکامی او در تشکیل حکومت و احتمال شکست وی در انتخابات بعدی کنیست منجر شده که وی همه تمرکز خود را روی مسایل داخلی بگذارد.
در مورد شاهزاده محمد بن سلمان و شاهزاده محمد بن زاید باید گفت پس از سرنگونی پهباد آمریکایی توسط ایران و توقیف کشتی انگلیسی آنها مطمئن شده اند که آمریکایی ها به هیچ وجه، حد اقل در حال حاضر، به دنبال راه اندازی یک جنگ بر علیه ایران نیستند یا اینکه اگر واضح تر بگوییم جسارت راه اندازی چنین جنگی را ندارند و های و هویی که آقای ترامپ راه انداخته فقط برای این است که ایشان به تتمه صندوق ذخیره ارزی امارات و عربستان چشم دوخته و تا دوره اول ریاست جمهوری اش به پایان نرسیده می خواهد این دو صندوق را کاملا خشک کند، چون نمی داند برای دوره دوم انتخاب می شود یا نه.
آقای جان بولتون هم نشان داده که شخصی مورد قبول از طرف مجامع بین المللی نیست و دیپلماسی ایرانی توانسته همه تحرکات وی را در سطح بین المللی مهار کند.
دیگر بر کسی پوشیده نیست که بولتون نهایت تلاش خود را انجام داد تا انگلیس نفت کش ایرانی را آزاد نکند اما انگلیسی ها بدون توجه به تقاضاهای بولتون تصمیمی که در راستای منافع ملی شان بود را اتخاذ کردند.
وی هنوز نفهمیده که جهان امروزه با دهه هشتاد میلادی بسیار متفاوت است و دیگر هیچ کس جنگ افروزانی مانند بولتون را قبول ندارد.
همچنین نباید فراموش کرد که آقای بولتون برای مدت ها زمانی که سازمان مجاهدین خلق جزو گروه های تروریستی آمریکا به حساب می آمد حقوق ومواجب بگیر این سازمان بود و خوب اکثر دولت های جهان به این امر واقف هستند و میدانند مواضع خصمانه آقای بولتون نسبت به ایران از کجا نشأت میگیرد.
در آخرین تلاش خود هم ظاهرا آقای بولتون توانسته دادگاه کلمبیا را مجاب کند تا حکمی در مورد توقیف کشتی آزاد شده ایرانی صادر کند و باید منتظر ماند و دید که آیا مقامات آمریکایی با وی در این باره همکاری خواهند کرد یا نه.
امروزه دیگر مشخص شده که ماجرای حمله به نفت کش ها در بندر فجیره و همچنین حمله به نفت کش ژاپن در حین گفتگوی نخسست وزیر ژاپن با مقام معظم رهبری نیز جزو دسیسه های همین گروه بوده و پس از ناکامی آنها در این ماجرا آنها اقدام به دزدی دریایی نمودند.
به هر حال امروزه حتی همپیمانان عرب بولتون دیگر با او همراه نیستند و تصمیم گرفته اند تا مشکلات خود با ایران را بصورت مسالمت آمیز حل و فصل کنند.
آنچه مشخص است باد در راه معکوس مورد علاقه تیم بی می وزد و اصرار آقای بولتون به سیر در مسیر معکوس می تواند منجر به غرق شدن قایق آنها گردد، امری که اکثر مجموعه بی متوجه آن شده اند اما بولتون هنوز دست و پا می زند تا بر عکس جریان باد حرکت کند.
در این شرایط باید دید که رئیس جمهوری آمریکا چه تصمیمی می خواهد بگیرد؟
آیا دخالت خواهد کرد و با برکناری بولتون اجازه غرق شدن کشتی آمریکایی را نمی دهد و یا اجازه می دهد بولتون به کارهایش ادامه دهد و کشتی غرق شود.
نتایج نشان داده که دیپلماسی ایرانی کهنه کار تر از این است تا آماتور هایی مانند بولتون و پمپئو بتوانند حریف آن شوند و رئیس جمهوری آمریکا مجبور است یک تصمیم اساسی در این باره بگیرد.
