به گزارش اسپوتنیک، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، روز سهشنبه ۲۱ اسفند در نامهای به کنگره ایالات متحده وضعیت اضطراری ملی علیه ایران را که برای نخستین بار در سال ۱۹۹۵ و در زمان ریاستجمهوری بیل کلینتون اعلام شده بود، برای یک سال دیگر تمدید کرد.
کاخ سفید نیز در بیانیه ای اعلام کرد ترامپ وضعیت اضطراری ملی علیه ایران را که ۱۵ مارس ۲۰۱۹ به پایان می رسید، برای یکسال دیگر تمدید کرد.
President @realDonaldTrump signs the Declaration for a National Emergency to address the national security and humanitarian crisis at the Southern Border. pic.twitter.com/0bUhudtwvS
— Sarah Sanders (@PressSec) February 15, 2019
لازم به ذکر است که در صورت عدم تمدید فرمانهای اجرایی که در چارچوب قانون وضعیت اضطراری ملی علیه دیگر کشورها صادر میشوند، توسط رئیس جمهوری وقت ایالات متحده، این فرمانها از درجه اعتبار ساقط میشوند. قدیمیترین فرمان وضعیت اضطراری ملی فعال، فرمان جیمی کارتر رئیس جمهوری اسبق آمریکا در مورد ایران است، که ۱۴ نوامبر ۱۹۷۹ و پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران صادر شد.
در 15 مارس 1995، بیل کلینتون، رئیس جمهور ایالات متحده، قرارداد میان شرکت آمریکایی Conoco و شرکت ملی نفت ایران، برای کشف دو میدان نفتی در سواحل ایران (اولین معامله بزرگ از سال 1979) را مسدود کرده و در تاریخ 8 مه 1995، حکم ریاست جمهوری به منظور منع شرکت های آمریکایی از توسعه میدان های نفت و گاز ایران و خرید نفت ایران برای فروش به کشورهای ثالث، صادر شد. این اقدامات به دلیل اطلاعاتی بود که بر اساس آن ایران ارائه کمک به تروریسم را ادامه میداده است.
اما در این راستا سوالات متعددی مانند اینکه تمدید این وضعیت اضطراری ملی در شرایطی که ایران تحت شدیدترین تحریمها توسط آمریکا قرار دارد چه معنی ومفهومی دارد؟ آیا اصولا شرکت نفتی وابسته به ایالات متحده با ایران همکاری مشترکی دارند؟ تانکرهای نفتی ایران و اصولا صادرات نفت از ایران چه خطراتی میتواند برای ایالات متحده به همراه داشته باشد؟ و… مطرح میگردد.
تصمیم گرفتیم برای یافتن پاسخی برای این سوالات با آقای حسن بهشتی پور، متخصص مسائل آسیای مرکزی و قفقاز و روسیه ، پژوهشگر در زمینه مسائل هسته ای، روابط آمریکا و ایران و تحلیل گر سیاسی شبکه تلویزیونی پرس تی وی همکلام شویم. در ذیل شرح کامل این مصاحبه خدمتتان تقدیم میگردد:
تمدید این وضعیت اضطراری ملی در آمریکا چیز جدیدی نیست و از زمان کارتر بصورت ممتد تمدید میشود و اینکار به عنوان تحولی بزرگ در روابط میان دوکشور محسوب نمیگردد و این در واقع در امتداد سیاستهای خصمانه آمریکا علیه ایران محسوب میگردد.
بصورت کلی تمدید این وضعیت یک کار روتین محسوب میگردد و اگر در آمریکا این تمدید صورت نپذیرد یک اتفاق فوق العاده محسوب میشود و گرنه این تمدید یک کار معمول و در راستای دشمنی با مردم ایران است که مرتب با بهانههای مختلف در چهل سال اخیر تکرار شده است.
اما بحث تحریمهای فعلی که آمریکا علیه ایران اعمال میکند باید از دو- سه جنبه بررسی شود. یکی آنکه این تحریمها پشوانه حقوق بین المللی ندارد یعنی پیش از این قطعنامهها و پروندهسازیهایی بر علیه ایران وجود داشت که آمریکا به واسطه آنها میتوانست سایر کشورها را نیز در تحریم ایران با خود همراه کند ولی بعد از برجام با توجه به اینکه 14 گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی در تایید این مطلب هستند که ایران به توافقات خود در چارچوب برجام پایبند بوده است بنابراین بهانهای برای آمریکا وجود ندارد که بر اساس آن بخواهد ایران را تحریم کند. این موضوع منجر به این شده است که حتی متحدین این کشور مانند کشورهای اروپایی نیز نمیتوانند از لحاظ حقوقی و اجرایی با ایالات متحده همراه شوند.
از سوی دیگر و از آنجا که آمریکا یک قدرت هژمونیک مالی در دنیا دارد و دلار متاسفانه در نظام سلطه مالی دنیا حرف اول را میزند، جنبه دومی نیز توسط این کشور در روابط بین الملل ایجاد شده است که علاوه بر اینکه آمریکا ایران را تحریم میکند، سایر کشورهای دنیا را نیز تحریم در مبادلات با ایران میکند. به عبارتی دیگر آمریکا یک شرایط ناحقی را به سایر کشورها تحمیل میکند که آنها را بر سر دوراهی قرار میدهد که یا باید با آمریکا مبادله کنند و یا با ایران.
بر حسب ظاهر کشورها میتوانستند زیر بار این زورگویی نروند ولی در عمل شرکتهای بزرگ و متوسط دنیا که با ایران مبادله داشتند به دلیل این تهدید آمریکا با وجود اینکه از جنبه حقوقی هیچ مستندی وجود نداشت، تن به این فشار از سوی ایالات متحده دادند. بنابراین این یک رویه ناحقی است که در صحنه بین الملل به نمایش گذاشته میشود و متاسفانه شرکتها به این موضوع تن دادند و کشورها نیز در این موضوع به صورت حداکثری بیتفاوت بودند.
نکته بعدی که در این زمینه وجود دارد اینست که هیچ آینده روشنی برای این قضیه وجود ندارد و تمامی صاحبنظران این نکته را به آمریکا یادآوری کردند که این سیاست تحریم به جایی نخواهد رسید، در دور قبل نیز اگر اوباما موضوع غنی سازی اورانیوم در ایران را حتی به شکل محدود نمیپذیرفت، مذاکرات مستقیم میان دو کشور شروع نمیشد و تحریمهای قبلی ادامه پیدا میکرد.
بنابراین این واقعیت رو هنوز ترامپ درک نمیکند و به این جمعبندی نرسیده است که سیاست تحریم نمیتواند راه گشا باشد.
و اما در خصوص شرکتهای نفتی که در حال همکاری باشد باید خدمتتان عرض کنم که تا آنجا که بنده اطلاع دارم هیچ شرکت وابسته به ایالات متحده در حال همکاری با ایران در این زمینه نمیباشد زیرا که در صورت همکاری با ایران عملا توسط کشورش تحریم میشود.
و اما در مورد تانکرهای نفتی و نفتکشهای ایرانی باید بگویم که تمامی اینها حرفهای خارج از عرف بین المللی است که آمریکاییها مطرح میکنند و گرنه نفتکشهایی که قوانین بینالمللی را مراعات میکنند و اساسا هیچ مجوز بین المللی نیز برای تحریم آنها وجود ندارد. آمریکا بصورت یکطرفه و زورگویانه دارد موضوعی را باب میکند و بعید میدانم کشوری نیز از آن پیروی کند و برای عملی کردن آن نیز باید عملا وارد جنگ با ایران شود و من بعید میدانم که آمریکاییها در چنین شرایطی چنین ریسکی را بپذیرند.