بعد از قطع روابط ائتلاف عربی به رهبریت عربستان سعودی با قطر، سه کشور منطقه یعنی ایران، ترکیه و کویت به حمایت تلویحی از قطر پرداختند که حضور کویت به عنوان یک کشور عربی در این لیست، تبعات منفی برای هژمونی ریاض در میان اعراب منطقه و خصوصا حوزه خلیج فارس به همراه داشت.
بر اساس نقش کلاسیک عربستان سعودی در شورای همکاری خلیج فارس، کویت به طور غیرمستقیم ملزم به تبعیت از موضع گیری عربستان سعودی در قبال مسائل منوط به خلیج فارس است و قطعا کویت از سوی سعودی در جهت تغییر موضع در قبال بحران قطر مورد فشار واقع شده، فشاری که البته تا امروز حداقل آنطور که مورد انتظار سعودیها بوده محقق نشده است. اما در مقابل، کویت در جهت کسب رضایت عربستان، با عدم اصلاح روابط خود با قطر به تغییراتی در دیپلماسی مستقیم خود با ایران دست زده و رابطه دیپلماتیک خود با تهران را از لحاظ کمی تقلیل بخشیده است.
یکی از دلایل عدم قطع کامل روابط دیپلماتیک دو کشور از سوی کویت و تن ندادن به این خواست سعودی نیز عدم یکپارچگی در سیاست داخلی کویت و وجود دوگانگی در میان تصمیم سازان این کشور در قبال روابط دیپلماتیک با تهران است. اساسا سیاست کویت به واسطه نزدیکی ساختاری با مدلهای غربی و غیر عربی، با همسایگان عرب خود تفاوت آشکار داشته و از چندگانگی و عدم قطعیت در قبال مسائل منطقه برخوردار است.
بر این اساس کویت همواره سیاستی محافظه کارانه را در قبال ایران در پیش گرفته است که برای درک میزان محافظه کاری کویت در قبال مسئله اخیر نیز باید به دو نکته توجه داشت:
الف — کویت عنوان کرده دفتر رایزنی فرهنگی ایران را بسته است، این در حالی ست که رایزن فرهنگی ایران حدود 2 سال است که کویت را ترک کرده و در واقع کویت تحت فشار سعودی صرفا بیانیهای در خصوص رخداد دو سال پیش مبنی بر تعطیلی این دفتر صادر کرده است.
ب — بر اساس پروتکلهای بین المللی تعداد دیپلماتهای دو کشور در کشور مقابل باید در تناسب باشند و با توجه به این نکته که تعداد دیپلماتهای کویت در ایران تنها دو نفر میباشند، در مقابل کویت نیز از ایران خواسته تعداد دیپلماتهای خود را کاهش دهد!
با در نظر داشتن عدم وجود رابطه اقتصادی میان کویت و تهران، عدم توانایی کویت در باب نقش آفرینی به عنوان میانجیگر در بحران روابط میان ایران و عربستان بر خلاف آنچه از سوی صباح الاحمد جابر الصباح مورد ادعا ست، و ملحوظ دانستن آنچه در بالا بیان شد، اقدامات اخیر کویت تحت فشار عربستان، و در موازات آن تلاش این کشور در جهت عدم ایجاد تنش حداکثری با ایران، قابل درک است و منتج کردن اقدامات اخیر کویت به ایجاد تنش در رابطه دو کشور اشتباه تحلیلی میباشد.
یکی از دلایل عدم قطع کامل روابط دیپلماتیک دو کشور از سوی کویت و تن ندادن به این خواست سعودی نیز عدم یکپارچگی در سیاست داخلی کویت و وجود دوگانگی در میان تصمیم سازان این کشور در قبال روابط دیپلماتیک با تهران است. اساسا سیاست کویت به واسطه نزدیکی ساختاری با مدلهای غربی و غیر عربی، با همسایگان عرب خود تفاوت آشکار داشته و از چندگانگی و عدم قطعیت در قبال مسائل منطقه برخوردار است.
بر این اساس کویت همواره سیاستی محافظه کارانه را در قبال ایران در پیش گرفته است که برای درک میزان محافظه کاری کویت در قبال مسئله اخیر نیز باید به دو نکته توجه داشت:
الف — کویت عنوان کرده دفتر رایزنی فرهنگی ایران را بسته است، این در حالی ست که رایزن فرهنگی ایران حدود 2 سال است که کویت را ترک کرده و در واقع کویت تحت فشار سعودی صرفا بیانیهای در خصوص رخداد دو سال پیش مبنی بر تعطیلی این دفتر صادر کرده است.
ب — بر اساس پروتکلهای بین المللی تعداد دیپلماتهای دو کشور در کشور مقابل باید در تناسب باشند و با توجه به این نکته که تعداد دیپلماتهای کویت در ایران تنها دو نفر میباشند، در مقابل کویت نیز از ایران خواسته تعداد دیپلماتهای خود را کاهش دهد!
با در نظر داشتن عدم وجود رابطه اقتصادی میان کویت و تهران، عدم توانایی کویت در باب نقش آفرینی به عنوان میانجیگر در بحران روابط میان ایران و عربستان بر خلاف آنچه از سوی صباح الاحمد جابر الصباح مورد ادعا ست، و ملحوظ دانستن آنچه در بالا بیان شد، اقدامات اخیر کویت تحت فشار عربستان، و در موازات آن تلاش این کشور در جهت عدم ایجاد تنش حداکثری با ایران، قابل درک است و منتج کردن اقدامات اخیر کویت به ایجاد تنش در رابطه دو کشور اشتباه تحلیلی میباشد.