خبرگزاری اسپوتنیک- آزادسازی حلب از سلطه مخالفان و گروه های تروریستی را می توان رمز آزادی سوریه در نظر گرفت که به گونه ای همه متغیرهای میدانی و سیاسی در بحران سوریه را دچار تحول نموده است. درست همزمان با جشن و سرور مردم حلب و سوریه به مناسبت این پیروزی، ناله و فریاد همدردی و دلسوزی و اتهام زنی های غرب و ایالات متحده بر علیه سوریه و ایران و روسیه به پاخواست. چرایی این دست و پا زدن حامیان تروریسم را با دکتر رحمان حریری- دانش آموخته رشته مطالعات منطقه ای از دانشگاه تهران مورد بررسی قرار دادیم:
اسپوتنیک: علت اتخاذ مواضع سخت غرب بر سر حلب در مقابل ایران روسیه و سوریه ریشه در چه عللی دارد؟
با پاکسازی کامل این شهر دیگر داعش یا جبهه النصره امیدی به پیروزی نخواهند داشت و در عین حال هیچ کشوری در صحنه جهانی نیز بدنبال سقوط دولت بشار اسد نخواهد بود. آزادسازی حلب می تواند روحیه گروههای تروریستی را به شدت تضعیف کرده و سایر مراحل آزادسازی سوریه نیز با سرعت بیشتری دنبال شود. البته حفظ حلب پس از آزادسازی نیز هزینه های امنیتی، نظامی و اقتصادی خاص خود را میخواهد و حفظ آن بسیار تعیین کننده و حیاتی خواهد بود.
هیچ نبردی در تاریخ جنگ سوریه، به اندازه جنگ حلب برای طرفهای درگیر حیثیتی نبوده، این درگیری شرایطی بهوجود آورده بود که همه طرفها باخت در این جنگ را به خط قرمز خود بدل کرده بودند. شکست در جنگ حلب، تاثیر روحی ماندگار و بسیار عمیقی بر طرف های درگیر در سایر جبههها خواهد گذاشت.
لذا در چنین شرایطی طبیعی است غرب و ائتلاف حامی مخالفان دولت سوریه خشمگین باشند آنها در یک نبرد سرنوشت ساز و حساس شکست خوردند.
در پاسخ به سوال مطرح شده می توان گفت چند عامل تعیین کننده می باشد:
اتحادیه اروپا به ویژه فرانسه، آلمان و آمریکا و دولت های عربی حامی غرب از جمله ترکیه، عربستان، قطر از یک طرف و روسیه، سوریه، ایران و حزب الله لبنان در طرف دیگر این نبرد بودند طبیعی است به لحاظ حیثیتی بودن این جنگ هواداران کشورهای شکست خورده در جنگ حلب خشمگین باشند و هواداران کشورهای پیروز جشن بگیرند.
اما غرب و دولت های حامی غرب که چنین پیروزی فوری در حلب را تخمین نمی زنند به دنبال جبران شکست خواهند بود. این نبرد همه مخالفان دولت اسد را غافلگیر نمود. جبهه مخالفان که انتظار چنین شکستی را نداشتند خشمگین و درصدد تلافی می باشند مواضع روزهای اخیر سران کشورهای حامی مخالفان حاکی از ناراضی بودن آنها از نتیجه نبرد حلب است. ترور سفیر روسیه در ترکیه را نیز می توان در این قالب تفسیر کرد این ترور ناجوانمردانه که همه جهان آن را محکوم نمود از نشانه های شکست تروریسم در حلب است.
2-جنگ روانی و رسانه ای غرب و حامیان غرب: جنگ روانی رسانه ها با استفاده از مظلوم نمایی و تحریک افکارعمومی جهان از دیگر ترفندهای جنگ است. با توجه به امکانات و قدرت مانور رسانه های غربی و حامیان آنها در خاورمیانه این عرصه بشدت ملتهب است. آنها با برش و انتشار تصاویر دلخراش از صحنه نبرد با تیترهای حقوق بشری سعی در مظلوم نمایی و تحریک افکارعمومی در سطح جهان را دارند و در این جنگ روانی بسیاری از مخاطبان تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. هر چند رسانه های روسیه پوشش بسیار خوبی از واقعیت های صحنه نبرد در بعد جهانی داشته و همچنین جمهوری اسلامی ایران نیز در بعد منطقه ای توانسته اهداف و جنایات گروه های تروریستی را برای مخاطبان رونمایی کند اما هجمه جنگ روانی جبهه غربی بسیار شدید بوده و سعی نموده افکارعمومی جهانی را علیه روسیه، دولت سوریه و ایران تحریک نماید، که این اقدامات می تواند منجر به خشونت بیشتر علیه این کشورها و شهروندان این کشورها در منطقه و جهان شود.
در نتیجه، جنگ در سوریه و همچنین نبرد حلب تحت الشعاع جنگ نیابتی قرار گرفته، جنایات داعش و گروه های تروریستی علیه مردم در رسانه ها به دلیل خصومت آنها با حامیان دولت سوریه به دست فراموشی سپرده شده و جنگ میدانی سوریه را به جنگ
اسپوتنیک: آیا غرب در حد تهدیدات لفظی می ماند یا اقدامات بیشتری مانند تحریم ها را در دستور کار قرار خواهد داد؟
سرخوردگی جبهه مخالفان دولت سوریه آنها را به سمت اقدامات تلافی جویانه سوق خواهد داد، تحریم های اتحادیه اروپا علیه روسیه تمدید شد و همچنین تحریم های آمریکا علیه ایران نیز طبق روال گذشته تمدید گشت. دولت های غربی از تمام ظرفیت های خود علیه روسیه و ایران و دولت سوریه بهره خواهند برد اما این اقدامات و تحریم های بیشتر چقدر می تواند عملیاتی شود جای شک و تردید است بنظر نمی رسد در کوتاه مدت آنها بتوانند تحریم های جدیدی را اعمال کنند و بیشتر توان آنها در حد جنگ روانی-لفظی است که به راه انداخته اند. برای اقدامات بیشتر در سه سطح اقدام می کنند:
1- جهانی: آنها در این سطح با استفاده از جنگ روانی-لفظی مواضع تندی را علیه روسیه و ایران و همچنین دولت سوریه و حزب الله اتخاذ خواهند کرد در این مرحله سعی در همراهی افکارعمومی جهانی دارند و برای تصویب تحریم های بیشتر زمینه سازی خواهند کرد با وجود وتوی روسیه در شورای امنیت تمرکز خود را به سطح های دیگر جهت اقدام معطوف کرده اند از طریق سازمان ملل می توانند قطعنامه های را به تصویب و فشارهایی را اعمال کنند. در این سطح تخریب پرستیز بین المللی روسیه ، ایران و سوریه در افکار عمومی جهانی در دستور کار است.
2- منطقه ای: در این سطح از طریق کشورهای نظیر ترکیه، عربستان، قطر و دیگر کشورها، اقداماتی را در دستور کار خواهند داشت. حمایت های نظامی و لجستیک از مخالفان، ترور شخصیت های نظامی و سیاسی حامیان دولت سوریه، ورود نیروی زمینی به جبهه نبرد از طریق ترکیه و عربستان؛ انتقال حمایت های نظامی و مالی به سوریه از طریق کشورهای منطقه ای مخالف دولت سوری ، ایجاد اختلال در عملیات حامیان دولت سوریه علیه مخالفان در صحنه نبرد و هدف قرار دادن منافع کشورهای حامی دولت سوریه در خاورمیانه از جمله اقداماتی است که جبهه غربی می تواند در سطح منطقه ای دنبال نماید.
3-داخلی: در سطح داخلی سوریه، ائتلاف غربی در اولین گام سعی در بازپس گیری مناطق آزاد شده توسط دولت سوریه و روسیه را دارد. در این گام با حمایت های بیشتر از مخالفان مناطق دیگری از سوریه را به صحنه نبرد و درگیری تبدیل می کند. هزینه های حفط پیروزی در جنگ حلب را با جنگ پارتیزانی و چریکی افزایش خواهد داد آنها با تغییر روش جنگی از رویارویی مستقیم پرهیز و با عملیات های انتحاری و ترور سعی در تضعیف روحیه نیروهای دولتی سوریه دارند، چرا که نبرد حلب انگیزه و امید پیروزی را در میان نیروهای حامی دولت بشدت افزایش داده و با عملیات های انتحاری و پارتیزانی تلاش دارند این روحیه را تضعیف کنند.
اسپوتنیک: روابط ایران و روسیه بعد از پیروزی در حلب به کدام سو می رود و چشم انداز این روابط چیست ؟
خروجی جنگ حلب یک پیروزی بزرگ برای ایران و روسیه تلقی می شود. بدون حلب معارضان سوریه و حامیان خارجی آنها هیچ آیندهای نخواهند داشت و بشار اسد پیروز جنگ پنج ساله سوریه خواهد بود. با شکست حلب معارضان سوریه به نقطه پایان خود میرسند و شانس بسیار کمی در تغییر موازنه جنگ خواهند داشت. از سوی دیگر، پیروزی حلب میتواند پیروزی سوریه بر ترکیه نیز قلمداد شود. هدف ترکیه از مداخله نظامی در شمال حلب کمک به معارضان برای پایان دادن به حکومت اسد بود.
بنظر می رسد آقای پوتین مدتها این استراتژی را در ذهن داشته که قبل از روی کارآمدن رئیس جمهور جدید آمریکا حلب را از دست شورشیان خارج کند چرا که پیروزی در حلب تکلیف بحران سوریه را مشخص خواهد کرد و خروجی این پیروزی پیامی به تمام جهان است: کلید حل بحران سوریه در دستان محور روسیه، ایران و سوریه می باشد. پیروزی در حلب تنها پیروزی در حلب یا سوریه نیست. این در واقع به معنی آن است که روسیه می تواند در خاورمیانه اهداف استراتژیک خود را دنبال نماید.
در سطح بین المللی نیز به موازات به چالش کشیده شده مواضع غرب به رهبری آمریکا، روسیه به عنوان شریک مهم پیروزی نظامی حلب، از این پیروزی برای افزایش پرستیژ بین المللی خود استفاده خواهد کرد. همچنانکه پوتین اخیرا به ترامپ گفته بود، نظم تک قطبی به پایان رسیده و نظام بین الملل وارد نظم چند قطبی شده است که این اشارهای تلویحی به بازگشت روسیه به صحنه می باشد. در واقع باید گفت روسیه بعد از آزادی حلب موقعیت خیلی بهتری در صحنه منطقهای و بینالمللی پیدا خواهد کرد.
همچنین این پیروزی بیش از همه به افزایش قدرت کشورهای حوزه مقاومت و بویژه ایران منجر خواهد شد بدون شک حمایت ایران از سوریه از نگاه افکار عمومی منطقه و جهان دورنمانده و به افزایش توان و قدرت مقاومت منجر خواهد شد.
جنگ در حلب و پیروزی در این عرصه نشان داد همکاری ایران و روسیه در منطقه می تواند راهگشا بوده و در نقاط دیگر هم این همکاری منتج به نتیجه شود این روابط در آینده محکم تر خواهد شد و هر دو کشور بخوبی می دانند باید پیروزی نه تنها در حلب بلکه در سایر نقاط نیز به دست آمده و همچنین این موضع حفظ شود.
در نهایت پیروزی در جنگ حلب، چشم اندازهای روابط ایران و روسیه را در ابعاد منطقه ای و فرامنطقه ای به ویژه در خاورمیانه وسیع تر خواهد نمود، نبرد حلب به هر دو طرف نشان داد روابط دو کشور می تواند گره گشای بحران های حل نشده خاورمیانه باشد بی شک این روابط نظامی در سوریه به جنبه های اقتصادی و سیاسی روابط و عقد قراردادهای نظامی و اقتصادی گسترده تر نیز کمک شایانی خواهد نمود.