گزارش و تحلیل

جنگ رسانه ای شرق و غرب

© Sputnik / Evgeny Biyatov /  مراجعه به بانک تصاویر Control room of the Russia Today English-language newsroom.
Control room of the Russia Today English-language newsroom. - اسپوتنیک ایران
اشتراک
سالهاست واژه "جنگ سرد" مطرح می گردد. جنگی که در آن نه از اسلحه گرم بلکه از ابزار سرد استفاده می شود.

این ابزار سرد می تواند هر نوع وسیله ای که بتواند بصورت روحی و روانی و معنوی به طرف مقابل  آسیب برساند باشد.

از جنگ اقتصادی گرفته تا جنگ فرهنگی، جنگ روحی روانی، جنگ سیاسی، جنگ علمی، جنگ صنعتی ، جنگ اطلاعاتی، جنگ تکنولوژی، جنگ الکترونیک، جنگ ایدئولوژیک، جنگ پزشکی،  جنگ رسانه ای و… همه در لوای این جنگ یعنی جنگ سرد می گنجند.

برخی کشورها که در برهه هایی با جنگ سرد روبرو بودند متوجه شدند که شدت آسیب جنگ سرد اگر کمتر از جنگ گرم نباشد در برخی موارد بیشتر نیز است.

هزینه های جنگ سرد در مقایسه با جنگ گرم قابل مقایسه نیست در حالی که تاثیر گذاری جنگ سرد بر طرف مقابل بسیار بیشتر از جنگ گرم است.

در یک جنگ گرم حد اقل قیمت یک فشنگ سی و پنج سنت و یک گلوله آر پی جی 900 دلار است (که اخیرا به دلیل جنگ های خاورمیانه به حدود 2000 دلار رسیده).

شما تصور کنید در یک درگیری معمولی چند فشنگ و گلوله آر پی جی استفاده می شود، اصلا بحث موشک ها و خمپاره ها و… به کنار. حال با هزینه کردن چنین مبلغی در رسانه شما چه خروجی ای می توانید داشته باشید.

پس از جنگ گرم شما حتی در صورت پیروزی یک دشمن زخم خورده دارید که در نهایت باقیمانده ها به دنبال انتقام هستند اما با استفاده از جنگ سرد رسانه ای شما جامعه ای را در دست دارید که پس از شکست دلباخته شما است و توسط رسانه های شما اداره می شود.

شاید اگر بحث جنگ سرد مطرح گردد ایرانی ها مثل روس ها و دیگر اتباع کشورهای بلوک شرق سابق بتوانند آن را بیشتر از دیگران در جهان تعریف کنند چون با پوست و استخوان این جنگ را تجربه کرده اند.

ما در ایران تا به این لحظه با جنگ سرد ایالات متحده و غرب مواجه هستیم. از تحریم های اقتصادی بین المللی گرفته تا فضا سازی های رسانه ای همه در همین راستا می گنجند.

آنهایی که دوران دفاع هشت ساله در ایران را تجربه کرده اند بخوبی می توانند شرایط را تعریف کنند.

بحث جنگ سرد آنقدر مفصل است که با یک مقاله و یا سخنرانی نمی توان آن را خلاصه کرد و نیاز به چندین مقاله و سخنرانی دارد اما در مبحث خودمان تلاش خواهیم داشت بحث جنگ سرد در جنگ رسانه ای شرق و غرب را بحث کنیم.

منظور بنده از بحث رسانه های غرب در این مبحث رسانه هایی است که با ایالات متحده و اتحادیه اوروپا و همپیمانان آنها همراهی می کنند و بحث رسانه های شرق رسانه هایی هستند که در مقابل رسانه های غربی ایستادگی می کنند مثل رسانه های ایران و روسیه و چین و….

توجه ما در این مقاله به چالش های رسانه های بین المللی ایران خواهد بود.

باید اذعان داشته باشیم که غربی ها قبل از دیگران به ارزش قدرت رسانه پی بردند و روی آن سرمایه گذاری کردند در حالی که در شرق هنوز هم بسیاری از سران و سیاستمداران اهمیت این وسیله مبارزه را درک نکرده اند و هنوز هم به جای اینکه به عنوان یک وسیله حرفه ای به آن نگاه کنند به عنوان ابزار شخصی به آن می نگرند.

همانگونه که در جنگ گرم شما به افسران و سربازان جنگجویان حرفه ای نیاز دارید در جنگ رسانه ای هم به نویسندگان و مجریان و خبرنگاران و…. حرفه ای نیاز دارید.

همانگونه که در جنگ گرم شما اگر سربازی را که آموزش ندیده و توانایی جنگیدن ندارد به جبهه بفرستید قطعا کشته خواهد شد و ممکن است لشکر شما شکست بخورد در جنگ رسانه ای هم اگر شما خبرنگاران حرفه ای نداشته باشید قطعا شکست خواهید خورد.

همانگونه که در جنگ گرم شما به نقشه و استراتژی نیاز دارید و اگر نقشه و استراتژی جنگی نداشته باشید لشکر شما بی هدف خواهد جنگید در جنگ رسانه ای نیز به نقشه و استراتژی نیاز دارید وگر نه نیروهای شما هدر خواهد رفت.

همانگونه که در جنگ گرم شما به مهمات لژستیکی و تجهیزات جنگی نیاز دارید در جنگ رسانه ای هم به سرمایه گذاری روی نیرو و تجهیزات نیاز دارید.

همانگونه که در جنگ گرم تمرکز وفرماندهی واحد نیروها می تواند موجب اقتدار یک جبهه نظامی گردد در جنگ رسانه ای هم تمرکز و فرماندهی واحد می تواند موجب اقتدار یک طرف گردد.

به همین دلیل هم بود که آقای پوتین در روسیه فرمان تجمیع همه رسانه های دولتی زیر پرچم یک رسانه مقتدر حرفه ای به نام "روسیه امروز یا همان روسیه سگودنیا" را صادر کرد تا همه نیروها در یک جا متمرکز شوند و پراکندگی و موازی کاری بوجود نیاید.

همانگونه که در جنگ گرم جنگجویان و ملت به قهرمان نیاز دارند در جنگ رسانه ای هم بینندگان و خوانندگان به الگو وستاره نیاز دارد.

اینها را گفتم تا متوجه شوید که هیچ تفاوتی میان جنگ گرم و سرد (در اینجا رسانه ای) فقط ابزار و وسایل و روش ها هستند که فرق می کنند.

در برهه ای از زمان رسانه ها مصطلحا تزریقی عمل می کردند یعنی اینکه چون یک یا چند کانال و یا رسانه بیشتر وجود نداشتند مردم مجبور بودند هر آنچه این رسانه ها در ذهن آنها تزریق می کردند را بپذیرند اما امروزه دیگر چیزی به نام روش تزریقی وجود ندارد. اگر رسانه ای مطلب یا مطالبی را منتشر کند که مخاطب قبول ندارد و یا باور ندارد این رسانه و یا کانال از جدول کانال ها و یا رسانه های وی حذف می گردد و به سمت رسانه و یا کانالی می رود که مطالب منطقی تر (از نظر مخاطب) را ارائه می نماید.

برخی ممکن است سوال کنند که پس دوران سلطه مدیران رسانه ای بر افکار عمومی تمام شده؟ هم می توان گفت بله وهم می توان گفت خیر.

اگر آن مدیر رسانه ای هنوز بر اساس روش های قدیمی فعالیت کند قطعا سلطه رسانه اش بر افکار عمومی به تاریخ پیوسته اما اگر آن مدیر رسانه ای بر اساس روش های جدید کار کند و خواست مخاطب را در نظر بگیرد و برآورده کند آنوقت می توان گفت  نه، هنوز سلطه آن رسانه وجود دارد.

با توجه به این شرایط رسانه های غربی به سرعت در حال تغییر و تحول در شگرد ها و روش های جذب مخاطب خود می باشد در حالی که رسانه های شرقی مخصوصا در ایران لاک پشت وار و با تجربه و خطا در حال قدم زدن هستند.

با ورود رسانه های اجتماعی این چالش چند برابر شده چرا که دیگر فضای رسانه ای در انحصار رسانه های خاص نمی باشد و مخاطب حق اختیار دارد. امروزه اخبار در رسانه های اجتماعی بسیار سریعتر از رسانه های عمومی به گردش در می آید وبه این دلیل رسانه ها مجبور هستند شگرد فعالیت خود را تغییر دهند.

این به دین معنا است که رسانه ها مخصوصا رسانه های مکتوب دیگر نمی توانند به سبک قدیمی فقط به انتشار اخبار روز قبل بپردازند بلکه باید روی محور اخبار تولیدی – گزارش و مقاله های اختصاصی خود متمرکز گردند چون مخاطب قبل از اینکه این مطالب توسط رسانه منتشر گردد به آن دسترسی پیدا کرده و آن هم نه از یک منبع بلکه از چندین منبع دیگر.

یکی دیگر از ضعف هایی که ما در رسانه های خود داریم خودداری از قهرمان سازی و ارزش گذاری برای شخصیت های رسانه ای است.

شخصیت های رسانه ای ما بیش از اینکه یک شخصیت رسانه ای باشند شخصیت های سیاسی هستند.

اکثر شخصیت های رسانه ای که ما مثلا در ایران داریم به دلیل وابستگی جناحی و سیاسی به جایگاه بالای رسانه ها رسیده اند و نه به دلیل سوابق کاری و حرفه ای خود به همین دلیل هم وقتی شرایط سیاسی این افراد از میان می رود این افراد هم از صحنه خارج می شوند.

شما چند نفر مانند چامسکی – فرید زکریا – کریستیان امانپور – اپرا وینفری – محمد حسنین هیکل —  طلال سلمان و… می توانید در ایران پیدا کنید؟

اگر هم چند روزنامه نگار در رسانه های مختلف سرشناس شوند به جای اینکه رسانه های ما آنها را به برند تبدیل کنند عذر آنها را می خواهند چون می ترسند از رسانه آنها و یا مدیر ارشد آنها بزرگتر شوند.

با توجه به اینکه بیشتر رسانه های غربی در اختیار یهودیان و یهودیان افراد اقتصاد دانی هستند می تواند به جرئت بگویم اینگونه نیست که اینان بی دلیل با آنها قرارداد چندین ملیون دلاری می بندند.

یکی از ابزار رسانه ها همین استفاده از برند های رسانه ای خود می باشد.

وقتی شما می شنوید فردی مانند کریستیان امانپور با حقوق سالی بیست ملیون دلار در سی ان ان کار می کند و یا اینکه خانم اپرا وینفری ششصد ملیون دلار از فعالیت رسانه ای خود ثروت به دست آورده اولین چیزی که به ذهنتان خطور پیدا می کند این است که این فرد چه ویژه گی ای دارد که رسانه اینقدر برایش هزینه می کند. پس حتما کارش خیلی خوب و درست است. پس بروم و برنامه هایش را ببینم.

در مقابل شما در ایران مشاهده می کنید که بسیاری از رسانه ها توقع دارند نویسنده های به نام رایگان یا شبه رایگان برایشان قلم بزنند و یا اینکه خبرنگاران بصورت افتخاری (رایگان) یا شبه رایگان برای آنها فعالیت کنند. بعد توقع دارند که خروجی آنها مشابه سی ان ان ویا رقیب بی بی سی باشد.

مهم ترین ابزار اقتدار رسانه و جذب اعتماد مخاطب انتشار اخبار و گزارش هایی است که رابطه مردم با حکومت را برقرار می کند و درد مردم را به حکومت منتقل می نماید. بسیاری از خبرنگاران به دلیل انجام همین فعالیت دچار صدها مشکل می شوند و هم از طرف رسانه خود و هم حکومت نقره داغ می گردند.

حال اگر بخواهیم به بحث جنگ رسانه ای خود میان شرق و غرب برگردیم شاید بهتر بتوانیم تفصیل دهیم.

اولین نیازی که رسانه ها دارند اطمینان سازی محلی برای خود می باشد تا بتوانند از درون مصون بمانند و در دفاع قدرتمند باشند، این به این معنا است که زبان رسانه داخلی هر چقدر تلخ باشد اما باز هم بهتر از این است که مردم به رسانه خارجی و رسانه دشمن روی بیاورند حال چه رسد به اینکه زبان رسانه داخلی در عین حالی که توانایی جذب مخاطب داخلی را دارد شیرین نیز باشد، پس رسانه های داخلی باید ابتدا برای مصون کردن کشور خود اقدام به شناسایی نیاز جامعه و بررسی نیاز جوامع خود بر اساس معیار های جامعه شناسی روز آمد نمایند و سپس هدف خود را تامین نیاز مخاطب داخلی قرار دهند.

سپس وقتی مطمئن شدند که دشمن نمی تواند از پشت خط یعنی از کانال فضای داخلی به آنها حمله ور شود می توانند به سمت حمله به دشمن روی بیاورند.

نمی توان توقع داشت که شگردهایی که برای مخاطب داخلی موثر می باشد برای مخاطب خارجی نیز تاثیر پذیر باشد.

برای توضیح این مطلب می توان رسانه های ایالات متحده با دیگر کشورها را مقایسه کرد.

شاید هر محقق مبتدی هم بتواند به شما بگوید که عموم مردم آمریکا نیاز پیدا نمی کنند که به رسانه خارجی از جمله آنهایی که به زبان انگلیسی صحبت می کنند توجه کنند.

همین ماجرا هم در مورد مجتمع های اوروپایی نیز صدق می کند.

شما ندرتا می توانید افرادی را در کشورهای اوروپایی پیدا کنید که به اخبار رسانه های دیگر کشورها توجه کنند، اصلا شما ندرتا می توانید در آمریکا ویا اوروپا افرادی را پیدا کنید که به اخبار سیاسی توجه کنند و بیشتر توجه این جوامع به مطالب مربوط به مسایل اجتماعی خودشان می باشد.

به این دلیل اگر رسانه ای بخواهد توجه این مخاطبان را جلب کند باید با دید محلی این جوامع عمل کند و نه با دید خود بخواهد با آنها صحبت کند. همانگونه که قبلا نیز گفتیم دوره روش تزریقی گذشته.

رسانه هایی که با محور جنگ رسانه ای بر علیه دیگر کشورها فعالیت می کنند سیاست و استراتژی متفاوتی نسبت به رسانه های داخلی باید داشته باشند.

این استراتژی باید در ابتدا هدف خود را مشخص کند.

به عنوان مثال شما نمی توانید هدف رسانه خود را نفوذ در جامعه ایالات متحده تعریف کنید و سپس تفکر ویا مطالب مربوط به هندوستان و یا پاکستان محور بحث های شما باشد.

یا اینکه هدف رسانه شما مثلا نفوذ در جامعه عربستان سعودی باشد و عمده اخبار شما در مورد ایران باشد.

هر چه قدر که کار شما خوب باشد اما خواستگاه آن جامعه پذیرای مطالب شما نیست.

شما نمی توانید مثلا امیدوار باشید با ناسزا گویی در مورد یک دین یا مذهب یا جامعه و یا قومیت ویا سنت اجتماعی، هر چه قدر هم که به نظر شما بد باشد، جامعه ای را متقاعد کنید که بر خلاف تفکر خود عمل کند.

رسانه هایی که در جنگ رسانه ای بین المللی عمل می کنند مجبور هستند پس از پیدا کردن هدف خود استراتژی خود را بر مبنای تفکر جامعه هدف تدوین کنند. نقاط قوت و ضعف جامعه هدف را پیدا کنند با علایق جامعه هدف با احترام برخورد کنند و نقاط ضعف را مورد انتقاد قرار دهند.

معمولا رسانه هایی که وارد جنگ رسانه ای می شوند با استفاده از اختلافات داخلی جوامع درون کشورها سعی می کنند نفوذ کنند به همين دلیل باید شناخت بسیار دقیق از جامعه هدف داشته باشند.

بهترین روش برای انجام چنین کاری استفاده از افراد بومی و یا افرادی که در جامعه هدف زندگی کرده اند یا افرادی که در مورد جامعه هدف مطالعات و تحقیقات انجام داده اند.

حتی گویندگان – مجریان – نویسندگان و خبرنگاران هم باید برای تعامل با چنین جوامعی آموزش ببینند.

شاید رفتاری در یک کشوری بسیار معمولی به نظر آید اما همین رفتار ممکن است در مورد کشور هدف معکوس جواب دهد.

در برخی شرایط مشاهده می کنیم که روند فعالیت یک رسانه موجب ایجاد خطر برای طرف مقابل می گردد که آن طرف مجبور می شود از راه های غیر حرفه ای برای مقابله با آن رسانه بپردازد به عنوان مثال اخیرا انگلیس حساب های شبکه رسانه ای آر تی (روسیه امروز) را بسته تا این رسانه نتواند در انگلیس فعالیت کند.

اینجا است که شما متوجه می شوید فعالیت این رسانه آنقدر موفق است که طرف مقابل را به چالش کشیده و این رسانه در رسیدن به اهداف خود موفق بوده. این رسانه نباید عقب نشینی کند و باید دنبال راهکارهایی باشد که فعالیت خود را هر چه قویتر از کانالهای دیگر ادامه دهد چون دارد به هدف می رسد.

اگر بخواهیم توانمندی و قدرت رسانه ای شرق و غرب را مقایسه کنیم شاید جایگاهی برای مقایسه قدرت رسانه ای شرق نسبت به غرب وجود نداشته باشد اما امروزه بسیاری از رسانه های شرقی نیز توانسته اند قد علم کنند و در مقابل رسانه های غربی بایستند. به عنوان مثال رسانه هایی مانند اسپوتنیک — روسیه امروز یا المیادین یا سی سی تی وی چین و….

در ایران ما نیز رسانه هایی داریم که تلاش دارند با غرب دست و پنجه نرم کنند از اینان می توان به پرس تی وی – العالم – الکوثر – تهران تایمز – ایران دیلی و… اشاره کرد اما متاسفانه به دلایل مختلف اخیرا همه رسانه های خارجی زبان ما دچار عقب گرد شده اند.

شاید اگر به تعداد رسانه های خارجی زبان ایرانی و یا مورد حمایت ایران بپردازیم بتوانیم لیستی از بیش از دویست رسانه دیداری و شنیداری و همچنین صدها روزنامه تهیه کنیم اما وقتی به تعداد مخاطبین اینان و یا تیراژشان نگاه می کنید متوجه فاجعه می شوید. یک روزنامه در ایالات متحده ویا انگلیس به تنهایی با تیراژ بیش از یک ملیون نسخه چاپ می شود در حالی که جمع روزنامه های ما چنین تیراژی را ندارند.

مراجعه کنندگان به سایت یک روزنامه و یا نشریه اینترنتی آمریکایی و یا اوروپایی (بی بی سی فارسی – صدای آمریکا) فارسی در اینترنت به روزی بیش از پانصد هزار نفر می رسد با اینکه در ایران نیز فیلتر است در حالی که بهترین سایت خبری ایرانی حدود چهل هزار بیننده در روز دارد، تازه این سایت یک سایت اخبار ورزشی است سایت بعدی در رده بندی اینترنتی نیز یک سایت اخبار اجتماعی است.

تاثیر گذاری اینجا خود را نشان می دهد.

رسانه ما نتوانسته حتی مخاطب بالقوه خود را جذب کند چه رسد به مخاطب آنور آب.

با توجه به اینکه بحث ما اینجا رسانه های خارجی است باید به نکات ضعفی که قبلا در مورد آنها صحبت کردیم اشاره کنیم وهمچنین اضاف کنیم که رسانه های خارجی ما در شرایطی می توانند در قلب دشمن نفوذ کنند که:

1 —  توانمندی خود را جمع کنند وبه جای پراکندگی کار به تمرکز روی یک یا چند رسانه انگشت شمار قدرتمند بپردازند. (داشتن یک الجزیره یا سی ان ان یا بی بی سی قدرتمند خیلی بهتر از داشتن صد تا کانال ضعیف است).

2 —  کار حرفه ای را جایگزین کار آماتوری کنند وبه خواسته مخاطب بپردازند. مدیریت و نیروی حرفه ای باید به کار گمارده شوند و نه مدیریت و نیروی وابسته به شخصیت ها وغیر حرفه ای مخصوصا در زمینه فعالیت های رسانه ای بین المللی.

3 – هدف و استراتژی و نقشه رسانه خود را مشخص کنند که کدام مخاطب را می خواهد هدف قرار دهد و برای هدف قرار دادن آن مخاطب مطالعات جامعه شناسی بروز انجام دهند و از سلیقه گرایی شخصی پرهیز کنند.

4 – توجه داشته باشند که حتی مخاطبین خارجی در کشورهای مختلف سلایق خاص خود را دارند و برنامه هایی که مورد علاقه ما در ایران است ممکن است به هیچ وجه مورد علاقه مخاطب خارجی نباشد وکافی است یکبار مخاطب خارجی کانال خود را تغییر دهد و یا از خواندن روزنامه یا نشریه ما صرف نظر کند، برگرداندن این مخاطب چندین مرتبه دشوار تر از پیدا کردن مخاطب جدید خواهد بود.

5 – با مخاطب با زبان خودش صحبت کنیم نه با زبان خودمان.

6 — از مطرح کردن مواردی که ممکن است برای خودمان هم خیلی مهم باشد اما برای طرف مقابل اهمیت ندارد یا اینکه حتی ممکن است احساسات طرف مقابل را تحت تاثیر قرار دهد پرهیز کنیم.

7 – توجه داشته باشیم که هدف ما از راه اندازی رسانه حمایت از خط و مشی فکری خودمان و تبلیغ تفکر خودمان میان خودی ها است و یا اینکه نفوذ در طرف مقابل و شکستن سد دشمن. این دو استراتژی با هم خیلی فرق می کنند. خودی ها به خودی خود دوست دارند به رسانه های ما توجه کنند اما برای نفوذ در قلب دشمن نمی توان از زبان خودی استفاده کرد.

8 – مهمترین نکته هزینه رسانه خارجی ما است. همانگونه که قبلا در مورد هزینه جنگ صحبت کردیم هزینه رسانه بین المللی با هزینه رسانه داخلی بسیار متفاوت است. متاسفانه برخی مدیران متصور هستند که با هزینه کمتر می توانند یک نیروی خارجی زبان به دست آورند. اینان باید توجه داشته باشند که همانقدر هم که هزینه می کنند ممکن  است از این فرد خروجی به دست نیاورند. فضای رقابت در رسانه های بین المللی بسیار شدید است و اگر خبرنگار و یا روزنامه نگار و یا مجری ویا… حرفه ای را داشته باشید برخی رسانه های دیگر تلاش خواهند کرد با چند برابر حقوقی که به او می دهید وی را جذب کنند بحث وابستگی و اعتقادات و علایق شخصی را کنار بگذارید چون وقتی بحث چند برابر حقوق مطرح می شود همه اینها به کنار می روند. اگر تصمیم دارید یک رسانه قدرتمند داشته باشید باید نیروی شما آنقدر در آمد مکفی داشته باشد که توسط دیگران جذب نشود. مهم ترین سرمایه گذاری، سرمایه گذاری روی نیروی انسانی، تربیت ، آموزش و حفظ آن است که به هیچ وجه نباید در آن بخل به خرج داد.

9 – برند سازی. برای رقابت با رسانه های بین المللی نیاز به برند سازی داریم. تعدادی خبرنگار و روزنامه نگار و مجری باید به چهره هایی رسانه ای و بین المللی تبدیل شود که با منطق مورد پذیرش جوامع بین المللی صحبت کنند. هر چه قدر روی اینان سرمایه گذاری شود قطعا به مراتب بیشتر می توان از توانمندی آنها استفاده کرد.

10 – خروج از لاک تفکر محلی به سمت تفکر جهانی. برای اینکه یک رسانه جهانی باشد باید تفکر آن نیز جهانی باشد ونمی تواند با یک تفکر محلی به جنگ تفکر جهانی برود. برای اینکه جهانی باشیم باید به زبان آنها وبا منطق آنها صحبت کنیم تا طرف مقابل ما را درک کند نه اینکه فکر کنیم با زبان خودمان و با منطق و فرهنگ خودمان میتوانیم روی طرف مقابل تاثیر بگذاریم.

11 – جریان سازی و حمله به دشمن. یکی از مشکلاتی که رسانه های ما دارند این  است که دائم در لاک دفاعی قرار دارند و توانایی جریان سازی برای طرف مقابل را ندارد. همیشه به فکر دفاع می باشند و لذا طرف مقابل بخوبی می تواند اینان را بازی دهد و اینان را در دام جریان های خود بیاندازد. رسانه های ما باید بیاموزند که به طرف مقابل حمله ور شوند و وی را وادار کنند از لاک خود خارج شود چون وقتی از لاک دفاعی اش خارج شود آسیب پذیر تر می باشد.

12 – مطالب تولیدی خودمان را داشته باشیم و نه اینکه به مطالب تولیدی طرف مقابل وابسته باشیم.

13 – مسئولین مخصوصا سیاستمداران باید توجه داشته باشند که به رسانه های داخلی مخصوصا بین المللی فضای بیشتری بدهند نه اینکه توجهشان به رسانه های بین المللی باشد چون در نهایت این رسانه های داخلی هستند که برای آنها می مانند. وبدون حمایت آنها رسانه های داخلی نخواهند توانست رشد کنند. اگر بنا باشد مصاحبه انجام دهند اولویت باید با رسانه های داخلی باشد تا رسانه های خارجی به آن استناد کنند نه اینکه با رسانه خارجی مصاحبه کنند و رسانه داخلی مجبور شود به رسانه خارجی استناد کند.

14 —  سرمایه گذاری حکومتی و دولتی بر رسانه های داخلی باید بیشتر شود. این سرمایه گذاری می تواند هم بصورت مالی و هم معنوی باشد. یعنی اگر بنا است اطلاعات و یا اخباری منتشر شود این اخبار از کانال رسانه های داخلی منتشر شود نه از کانال رسانه های بین المللی. اگر بنا است مسئولین مقاله بنویسند مقاله شان در رسانه های داخلی منتشر شود و نه خارجی. هر چه قدر سرمایه گذاری مالی روی رسانه بین المللی داخلی گردد باز هم کم است.


نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала