کسادی، رکود و به طور کلی بحرانهای مالی جزوی از روند طبیعی اقتصاد کشورها محسوب شده و معمولا در هر دورهای قابل وقوع هستند، کشورها نیز با توجه به شرایط اقتصادی، با تعیین سیاست اقتصادی مقتضی، در جهت نیل به رونق اقتصادی پیش خواهند رفت. لیکن مسئلهای که در این بین حائز اهمیت مینماید وجود اولویت بندیهای صحیح مالی ست که اتحادیه اروپا از آن بی بهره است. تضاد اعضاء این اتحادیه در مسائل مالی مانند مالیاتها، دستمزدها، سودهای بانکی و… واحد پولی مشترک یورو را به عظیم ترین پارادوکس حال حاضر اقتصاد جهاد تبدیل کرده و عملا تعیین سیاست اقتصادی مناسب با شرایط حال حاضر جهت خروج از بحران را با اخلال مواجه کرده است.
در بعد امنیت نیز اتحاد کشورهای اروپایی به مثابه دیوار مستحکمی در برابر نفوذ تروریستها بوده که بعد از پدیده داعش و گرایش اقشار اقلیت، مهاجر و مخالف در کشورهای فرانسه، بلژیک و… به گروههای تروریستی درگیر در خاورمیانه، این دیوار مستحکم این بار سبب همنشینی اجباری اروپایی ها در کنار گرگهای تنهای تروریست و در داخل مرزهای خودشان شده است. عدم توانایی کشورهای فرانسه و بلژیک در مقابله با تروریستها، بومی بودن تروریستها و امکان جا به جایی سهل آنها در محدوده شینگن عملا امکان وقوع حملات تروریستی را به شکل بالقوه به سراسر اتحادیه اروپا منتقل کرده.
ویلیام شکسپیر میگوید "استحکام زنجیر به اندازه ضعیف ترین حلقه آن است" و این ضرب المثل وصف صحیح شرایط فعلی اتحادیه اروپاست. در نگاهی واقع بینانه این اتحادیه در حال حاضر از اقتصادی به قدرت یونان، از امنیتی در سطح بلژیک و فرانسه و از بحران مهاجرپذیری در سطح آلمان برخوردار است و طبیعی ست کشورهایی که پتانسیل بالایی برای عبور از بحران دارند مانند آلمان و انگلیس، خود را در حصار دیگر اعضاء دانسته و به پرداخت تاوان دیگر کشورها محکوم میباشند.
ویلیام شکسپیر میگوید "استحکام زنجیر به اندازه ضعیف ترین حلقه آن است" و این ضرب المثل وصف صحیح شرایط فعلی اتحادیه اروپاست. در نگاهی واقع بینانه این اتحادیه در حال حاضر از اقتصادی به قدرت یونان، از امنیتی در سطح بلژیک و فرانسه و از بحران مهاجرپذیری در سطح آلمان برخوردار است و طبیعی ست کشورهایی که پتانسیل بالایی برای عبور از بحران دارند مانند آلمان و انگلیس، خود را در حصار دیگر اعضاء دانسته و به پرداخت تاوان دیگر کشورها محکوم میباشند.
تمام مطالب فوق الذکر انگیزههای گرایش به سمت ناسیونالیسم در مقابل اتحادیه اروپا را تقویت میکند لیکن خروج انگلیس از اتحادیه اروپا را نمیتوان بر پایه گرایشهای ناسیونالیستی دانست زیرا ملی گرایی در اروپا خصوصا در بریتانیا هیچ گاه به مسئلهای حاشیهای تبدیل نشده بود که اکنون بازگشت آن به متن را دلیلی برای اتفاق فوق بدانیم بلکه این رخداد خبر از شکل گیری نوع جدیدی از پوپولیسم دارد. پوپولیسمی که دست به هیاهو میزند و اکثریت را بر خلاف جریان موجود سوق میدهد، گاه با بهانه کردن مبارزه علیه تروریسم و گاه با بهانه کردن گزارههای ملی گرایانه.
نتیجه نظرسنجی اخیر بریتانیا حاوی نکات جالبی ست، منجمله پیروزی طبقه متوسطی که مدعی پایمال شدن حق شان توسط اتحادیه اروپا بودند بر طبقه روشنفکری که عضویت در اتحادیه را باعث تقویت قدرت سیاسی کشورشان میدانستند.
اینکه آیا به واقع حقی از بریتانیا در اتحادیه اروپا ضایع شد یا خیر تحلیلی جداگانه را میطلبد لیکن نکته این است که اعتقاد به این موضوع سبب بروز نارضایتی در توده مردم خصوصا احزاب کارگری شده و این نارضایتی نیز سبب وقوع اتفاق اخیر است و با این تحلیل نتایج همه پرسی اخیر بریتانیا را باید یک نتیجه سلبی دانست یعنی آراء در جهت تایید یک وضعیت مشخص به صندوقها ریخته نشده بلکه در جهت نفی وضعیتی مشخص بوده.
این رخداد حکایت از آیندهای ناخوشایند برای طبقه روشنفکر در اروپا دارد، آیندهای که پارادایم های سیاسی و اجتماعی جای خود را به هیجانات و عوام گرایی داده و البته فرصتی مناسب برای سیاستمداران پوپولیسم فراهم خواهد ساخت.
نتیجه نظرسنجی اخیر بریتانیا حاوی نکات جالبی ست، منجمله پیروزی طبقه متوسطی که مدعی پایمال شدن حق شان توسط اتحادیه اروپا بودند بر طبقه روشنفکری که عضویت در اتحادیه را باعث تقویت قدرت سیاسی کشورشان میدانستند.
اینکه آیا به واقع حقی از بریتانیا در اتحادیه اروپا ضایع شد یا خیر تحلیلی جداگانه را میطلبد لیکن نکته این است که اعتقاد به این موضوع سبب بروز نارضایتی در توده مردم خصوصا احزاب کارگری شده و این نارضایتی نیز سبب وقوع اتفاق اخیر است و با این تحلیل نتایج همه پرسی اخیر بریتانیا را باید یک نتیجه سلبی دانست یعنی آراء در جهت تایید یک وضعیت مشخص به صندوقها ریخته نشده بلکه در جهت نفی وضعیتی مشخص بوده.
این رخداد حکایت از آیندهای ناخوشایند برای طبقه روشنفکر در اروپا دارد، آیندهای که پارادایم های سیاسی و اجتماعی جای خود را به هیجانات و عوام گرایی داده و البته فرصتی مناسب برای سیاستمداران پوپولیسم فراهم خواهد ساخت.