قطعا بروز چنین جنگی می تواند بر داخل ایران تاثیر گذار باشد چرا که آذری تبارها بخش قابل توجهی از جمعیت ایران را تشکیل می دهد و در مقابل اکثریت مطلق مسیحیان ایرانی ارمنی تبار هستند و ایران در طول تاریخ مامنی مطمئن برای مسیحیان و پیروان ادیان دیگر به حساب می آمده.
با توجه به اینکه این مناطق آذربایجان — ارمنستان و قره باغ زمانی جزو سرزمین های ایران بودند و قطعا ارتباط عاطفی هنوز میان ایرانی ها و اهالی این مناطق وجود دارد و بخشی از ایرانی ها هنوز پیوند های خانوادگی در آنسوی مرز با اهالی این مناطق دارند.
آذربایجان علاوه بر ارتباط قومی ای که با بخش بزرگی از ایرانی ها دارد تنها کشور شیعه در کنار ایران در جهان به حساب می آید. این کشور همچون دیگر کشورهای تازه استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی سابق پس از استقلال تلاش کردند به دلایل قومی
با این شرایط آذربایجان رو به همکاری با ایالات متحده و ترکیه و اسرائیل و دیگر کشورهای غربی آورد و با کمک آنها توانست زیربنای اقتصادی قدرتمندی را برای خود فراهم کند و حتی روابط این کشور با اسرائیل آنقدر نزدیک شد که زمزمه هایی از حضور نظامی اسرائیلی ها در آذربایجان و پرواز هواپیماهای جاسوسی و نظامی اسرائیلی از پایگاه های آذربایجان به گوش رسید و حتی اتهام هایی مبنی بر ورود تروریست های قاتل دانشمندان هسته ای ایران از آذربایجان مطرح شد. مسایلی که روابط ایران و آذربایجان را تیره نمود و کار حتی در مواردی به تهدید نظامی از سوی ایران هم کشیده شد. به همین دلایل هم علیرغم اکثریت مطلق تعداد آذری ها در ایران و شیعه بودن آنها، ایرانی ها زمان درگیری میان آذربایجان و ارمنستان از آذربایجان طرفداری نکردند، البته نمی توان انکار کرد که تعداد زیادی از آذری تبار های ایرانی به دلیل احساسات قومی خارج از چهارچوب های رسمی به آذربایجانی ها کمک های زیادی کردند و در مقابل تعداد زیادی ایرانی ارمنی تبار هم به ارمنی ها کمک کردند.
پس از استقلال از اتحاد جماهیر شوروی سابق ارتش آذربایجان آنقدر ضعیف بود که تاب جنگ با ارمنی ها در قره باغ را نداشت و در نهایت مجبور به آتش بس و بلا تکلیف ماندن مساله قره باغ شد. طی چند سال اخیر آذربایجان رو به تقویت نیروی نظامی خود آورد و حجم زیادی سلاح های پیشرفته از ترکیه — اسرائیل و ایالات متحده دریافت کرد. البته ارمنستان هم آرام نه نشسته و این کشور هم اقدام به واردات سلاح و ایجاد پایگاه های نظامی مجهز در داخل کشور نمود و با این شرایط می توان گفت هر دو کشور امروزه تا دندان مسلح هستند.
از طرف دیگر علیرغم جدا شدن آذربایجان و ارمنستان از اتحاد جماهیر شوروی اما روابط روسیه با جمهوری های تازه استقلال یافته پیرو توافقات دو جانبه و چند جانبه همیشه ادامه داشته و بزرگترین پایگاه نظامی روسیه در خارج این کشور امروزه در ارمنستان مستقر می باشد. عملا می توان گفت این کشورها حیاط خلوت پشتی روسیه به حساب می آیند و آمریکایی ها طی سالهای اخیر تلاش های زیادی برای ورود به حیاط خلوت روسیه داشتند و همین مساله بسیار روسیه را خشمگین کرده بود. در بدو فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی روسیه نیز مانند ایران با مشکلات اقتصادی فراوان دست و پنجه نرم می کرد و به همین دلیل مجبور بود در مقابل رفتارهای ایالات متحده دندان بر جگر بگذارد اما پس از بازسازی اقتصاد روسیه و عملا در دوره دوم ریاست جمهوری پرزیدنت پوتین شاهد تغییر اساسی در سیاست خارجی روسیه بودیم و هستیم. روسیه ای که قبلا دندان روی جگر می گذاشت دندان های خود را به نمایش گذاشته و دیگر حاضر نیست به ایالات متحده و کشورهای غربی اجازه ورود به حریم خود را بدهد.
در این میان ترکیه با تحلیل شرایط ایران و روسیه در این زمینه یک بازی جدید را شروع کرده تا بلکه از طریق آن بتواند ایران و روسیه را در مرزها درگیر کند و در منگنه قرار دهد. این کشور آذربایجان را به بازپس گیری بخش قره باغ و کوچ دادن ارمنی ها از این منطقه تشویق می کند. با اینکه ترکیه می داند که با شرایط بین المللی فعلی انجام چنین کاری امکان پذیر نمی باشد اما همین که این جنگ شعله ور شود و ایران و روسیه را می تواند تحت فشار قرار دهد برایش کافی است.
در مقابل ایران و روسیه تمام توان خود را در میدان گذاشته اند تا از اجرای چنین نقشه ای جلوگیری کنند و آتش جنگ قره باغ را در نطفه خاموش کنند. در این راستا می توان گفت روز سه شنبه 16/1/95 اجلاس سه جانبه میان ایران و ترکیه و آذربایجان در رامسر برگزار می باشد و در تاریخ 19/1/95 یک اجلاس سه جانبه دیگر میان روسیه و ایران و آذربایجان در باکو برگزار می باشد که قطعا مساله قره باغ مورد بحث قرار خواهد گرفت و احتمالا ایران و روسیه طرحی جهت آتش بس و مذاکره فیما بین آذربایجان و ارمنی های قره باغ و ارمنستان مطرح کنند تا مجددا طرف های درگیر سر میز مذاکره بنشینند و این مساله را فیصله دهند.
البته تصور بنده مبنی بر این است که با توجه به تعلق منطقه قره باغ به آذربایجان و وجود اکثریت ارمنی ساکن در این منطقه رسیدن به یک راه حل دائم اگر نا ممکن نباشد بسیار سخت است ولی به هر حال گفتگو و مذاکره به از جنگ و خونریزی است.