به گزارش اسپوتنیک به نقل از «مهر»، نظریه ناهماهنگی ذهنی با این هدف تشریح شد که شاید بتوان بر اساس این نظریه، مواضع دولت در رابطه با FATF را توضیح داد.
ربیعی، سخنگوی دولت در رابطه با آخرین اقدامات دولت در رابطه با FATF گفت:«دیدگاه دولت درباره لوایح مربوط به FATF از ابتدا روشن بود و این نظرات همراه با هشدارهای لازم با صراحت و مکرراً به مسئولان تصمیم گیرنده انتقال داده شد. هرچند که تصمیم نهایی مجمع تشخیص مصلحت نظام در آن مقطع، با نظر کارشناسی دولت مطابقت نداشت اما دولت نیز به لحاظ قانونی به مسئولیت مجمع در تصمیمگیری و پاسخگویی بعدی آن نهاد در برابر همان تصمیمها، مکلف به تبعیت است.
وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، وزارت امور خارجه و دیگر نهادها به طرق مختلف در حال رایزنی و بررسی نحوه ادامه تعامل با این نهاد بینالدولی، کاهش آسیبهای اقتصادی متصور از این نهاد و همچنین به دنبال بهرهبرداری از ظرفیتهای این نهاد در عرصه بینالملل بودهاند».
اظهارات ربیعی در حالی است که در چندماه گذشته دولتمردان مواضع متناقضی در رابطه با FATF اتخاذ کردهاند. همتی، رئیس کل بانک مرکزی در تاریخ ۲ اسفندماه ۹۸ نسبت به قرار گرفتن ایران در لیست سیاه FATF واکنش نشان داد و گفت که قرار گرفتن ایران در لیست سیاه FATF مشکلی برای تجارت خارجی ایران و ثبات نرخ ارز ایجاد نخواهد کرد. علاوه بر این وی، در اظهارات خود اذعان داشت آمریکا و رژیم صهیونیستی از FATF علیه ایران بهرهبرداری میکنند و رفتار FATF در قبال ایران سیاسی است.
حسن روحانی، رییس جمهور نیز در جلسه هیئت دولت در تاریخ ۴ اسفندماه ۹۸ اذعان کرد:« محدودیت تحریمهای آمریکا خیلی شدیدتر و بیشتر از محدودیتهای FATF میباشد».
محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه هم که در اواسط تیرماه سال جاری در صحن علنی مجلس حضور یافته بود در رابطه با عرصههای جنگ تمام عیار آمریکا علیه ایران گفت: «آمریکا در این جنگ بهدنبال چند هدف است که مهمترین آن این است که از ایران یک تهدید امنیتی ایجاد کند. آنگاه موضوع ایران به مکانها و حوزههایی که آمریکا در آن قدرت دارد مثل شورای امنیت کشیده میشود.
یکی از اقداماتی که در دولت اوباما رخ داد این بود که موضوعات اقتصادی جهانی را امنیتی کرد و بحث مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم را به میان کشید و توانست دنیا را در یک حوزههایی درگیر کند و قدرت ویژهای به نظام اقتصادی آمریکا ببخشد».
طبق نظریه ناهماهنگی ذهنی، این تناقضها در مواضع دولت نشان میدهد که دولتمردان تلاش دارند خود را توجیه نمایند. اما دولت چه چیزی را میخواهد توجیه کند؟ شاید دولت میخواهد شرایط حال حاضر اقتصادی کشور را توجیه نماید که در چند وقت اخیر، قیمت ارز و کالاهای مایحتاج مردم بالا رفت و گران شد. شاید مواضع اخیر دولت بیربط به انتخابات ۲۰۲۰ ریاستجمهوری آمریکا نباشد؛ در شرایطی که شانس موفقیت نامزد دموکراتها نسبت به رقیب جمهوریخواه بیشتر است و در صورت پیروزی دموکراتها، این امید وجود دارد که دموکراتها به برجام بازگردند و باب تعامل دوباره باز گردد. این توجیه میتواند در واقع مقدمهچینی برای تعامل با آمریکا باشد. به هر جهت، توجیه دولت نسبت به هر کدام از موارد بالا باشد، میتوان گفت توجیه یک عملکرد و سیاست نادرست است؛ سیاستی که دولتمردان هم احتمالاً میدانند نادرست است، اما به انجام آن نوعی وابستگی وجود دارد.