مجید در گفتگو با اسپوتنیک گفت: از سرکار برگشته بودم و روی تخت در حال استراحت کردن بودم، که ناگهان احساس کردم تخت حرکت می کند، اول فکر کردم که خیالاتی شدم و وقتی به سقف نگاه کردم متوجه حرکت لوسترها شدم. سریع از اتاق خارج شدم صدای داد و فریاد همسایگان را شنیدم که با سرعت از ساختمان خارج می شدند. سریع دختر 5 ساله ام را بغل کردم و با همسرم از پله ها پایین آمدیم. شدت تکان ها به حدی بود که در راه پلهای ساختمان حرکت بعضا سخت بود.
محمد یکی دیگر از دانشجویان اهل سرپل ذهاب که در کرمانشاه ساکن است گفت؛ مشغول درس خواندن یودم که همه چیز شروع به تکان خوردن کرد به طوری که تلویزیون و مجسمه هایی که بر روی میز قرار داشتند به زمین افتادند. وی گفت من نیز با سر صدایی که شنیدم سغی کردم سریع از خانه خارج شوم. مردم همگی سرآسیمه در کوچه و خیابان بودند که آنجا بود متوجه زمین لرزه ای شدیم که غرب ایران را به لرزه درآورده.
وی درباره یکی از از دوستان خود گفت که نمی توانست با خانواده خود در سرپل ذهاب تماس بگیرد و احتمال دارد که در زیر اوار مانده باشند.