فلج سیاسی آمریکا

اخبار را ورق می زدم به مطلبی که نشریه واشنگتن پست در باره امضای لایحه کمک های آمریکا به کی یف اشاره می کند رسیدم.

این نشریه ادعا می کرد این امضا و همچنین افشای اینکه موشک های ATACMS توسط آمریکا بدون افشار عمومی به کی یف منتقل شده اند احتمالا نشان می دهد که واشنگتن بر "دوره فلج سیاسی" غلبه کرده و آماده است ابتکار عمل خود را برای حمایت اوکراین از سر بگیرد.

البته نشریه آمریکایی دیگری به نام وال استریت ژورنال تاکید داشته که حتی با تدارکات تسلیحات جدید، کی یف بودجه کافی "فقط برای حفظ وضعیت فعلی امور" در جبهه در سال جاری را خواهند داشت و هیچ صحبتی در مورد بازگشت مناطق از دست رفته در مقابل ارتش روسیه در کار نیست.

نشریه فاینانشال تایمز هم ادعا کرده ارتش ایالات متحده بخش قابل توجهی از تسلحیات و تجهیزات را از قبل برای ارسال آماده کرده و با امضای لایحه کمک ه کی یف حالا میتوان آنها را به سرعت به اوکراین تحویل داد.

عبارت "فلج سیاسی" که توسط نشریه آمریکایی استفاده شده بود به معنای واقعی نشان دهنده شرایط امروزی ایالات متحده به حساب می آید.

اما نکته قابل تامل در این مساله این است که آیا واقعا ایالات متحده در شرایطی است که از دوره فلج سیاسی اش عبور کرده و یا اینکه این فلج سیاسی ارگان های عملکرد سیاسی این کشور را کاملا نابود کرده.

کار آمریکا از فلج سیاسی گذشته وحتی وارد مرحله مرگ سیاسی شده چرا که سیاست مداران واشنگتن متوجه نیستند که سیاست اصولی دارد که باید به آن پایبند باشند و اصلی ترین آنها قوانین و مقررات و اصول بین المللی است که هم خودشان زیر پا گذاشته اند هم متحدانشان مانند تل آویو و کی یف.

اصل سیاست بر آن است که همه پایبند اصول سیاسی باشند وگرنه چیزی از سیاست باقی نمی ماند.

قوانین و مقررات و اصولی که خود آمریکایی ها جزو بانیانش بودند امروزه همه در جهان زیر پا گذاشته شده و قطعا اگر آمریکا با مرگ سیاسی مواجه نبود اجازه نمی داد که چنین شود.

اصرار ایالات متحده بر سرمایه گذاری بر به باد دادن ملیاردها دلار پول مالیات دهندگان آمریکایی (که این بد بخت ها با رنج فراوان به دست آورده اند و دو دستی تقدیم دولت کرده اند تا برای بهبود معیشتشان هزینه کند) نشان می دهد که فلج سیاسی ایالات متحده یک فلج ستون فقراتی است که ظاهرا حالا حالاها قرار نیست التیام پیدا کند.

اگر آمریکایی ها وارد مرحله بهبود فلج سیاسی خود شده بودند به جای اینکه روی افزایش هزینه های نظامی و جنگ و خونریزی هزینه می کردند می بایست روی پیدا کردن راهکار دیپلماتیک هزینه می کردند.

عملا بر کسی پوشیده نیست که امروزه دلیل اصلی ادامه جنگ در شرق اروپا اصرار ایالات متحده بر شعله ور نگه داشتن این جنگ است و نه به دلیل اینکه اوکراینی ها خواهان پایان سیاسی این جنگ نمی باشند.

حتی امروزه بسیاری از متحدین اروپایی آمریکا نیز دلواپس ادامه این جنگ در قاره اروپا هستند وخواهان توقف آن می باشند اما چون آمریکا وارد اغمای سیاسی شده کارتل های اسلحه سازی و انرژی هر کاری دلشان می خواهند انجام می دهند.

همین گزارش ها کافی است تا متوجه شد کارتل های اسلحه سازی از قبل تسلیحاتی را آماده کرده بودند تا به اوکراین ارسال کنند و منتظر بودند که لایحه در آمریکا تصویب شود تا پول این سلاح ها را دریافت کنند و بعد آنها را به اوکراین تحویل دهند.

همچنین همین گزارش ها کافی است تا متوجه شد آمریکایی ها به خوبی می دانند که این کمک ها هیچ کمکی به پایان جنگ نخواهد کرد و فقط موجبات طولانی تر شدن جنگ خواهد شد و اوکراینی ها با این تسلیحات نخواهند توانست کاری از پیش ببرند.

چه بسا حتی آمریکایی ها مطمئن هستند که بخش اعظم این تسلیحات به خطوط مقدم جبهه های جنگ نخواهد رسید و یا قبل از رسیدن توسط روسیه نابود خواهد شد و یا اینکه توسط مافیای اوکراین در بازارهای جهانی به فروش خواهد رسید.

به زبان ساده تر بگویم، آنها دارند از طریق ایجاد راهکارهای قانونی پول مالیات دهندگان آمریکایی را بالا می کشند.

اسلحه و یا شبه اسلحه آماده است و فقط پولش را باید از خزانه بردارند و بعد این سلاح ها به اوکراین ارسال شود تا نابود گردد.

البته با توجه به اوضاع جسمانی و سلامت روانی بایدن رئیس فعلی جمهوری آمریکا و حتی رقیب اصلی اش که رئیس جمهوری سابق ترامپ است جای تعجب ندارد که چرا آمریکا با فلج سیاسی مواجه شده.

ظاهرا هم این فلج هم چیزی نیست که حالا حالا ها بتوان درمانش کرد و حتی میتوان گفت منافع برخی اقتضا می کند که این سیستم سیاسی فلج باقی بماند تا آنها بتوانند منافع قابل توجهی از آن به دست آورند.

به هر حال بحث ده ها ملیارد دلار پول مالیات دهندگان بی زبان است که اگر در جیب دولت آمریکا بماند باید برای تامین رفاه مردم آمریکا هزینه شود وخوب ثروتمندان خود را محق می دانند که اینها را به جیب بزنند و بگویند گور بابای مردم آمریکا، بروند بمیرند، رفاه و بهداشت و درمان و آموزش می خواهند چه کار، اینها باید تا زنده هستند برای ثروتمندان بردگی کنند نه اینکه در رفاه زندگی کنند.