بازی کثیف آمریکا با اروپا

دیروز در مقاله ام بحث بالا رفتن قیمت دلار در مقابل یورو وضرر مالی 25% مردم اروپا را مطرح کردم وبسیاری از دوستان در این باره پرس و جوهای زیادی داشتند ولذا تصور کردم پاسخ دادن به آنها در یک مقاله جداگانه می تواند برای دیگران هم مفید باشد.

علیرغم همه بحثهایی که درباره عملیات ویژه روسیه در اوکراین مطرح می باشد و همه جدل ها اما واقعیت امر این است که این جریان به نوعی یک جنگ میان دو ابر قدرت جهانی می باشد که علیرغم تلاشهای مذبوحانه برای پایان دادن به این جنگ و رفتن به سمت جهانی که همه انسان ها به صورت مسالمت آمیز با هم در آن زندگی کنند ولی خوی تسلط گری واستعماری که بر ساختار سیاسی کشورهای غربی از زمان استعمار حاکم است اجازه پایان این جنگ قدرت را نداد و آمریکایی ها که خود را فاعل ما یشاء می دانستند تلاش کردند تا به هر وسیله ای این جنگ را ادامه دهند و حتی دشمنان کاذب هم ایجاد کنند تا بتوانند اهداف سیاسی و اقتصادی شان را محقق کنند.

مانند جریان های تکراری که درباره طالبان و القاعده و صدام حسین و معمر القذافی و ... ایجاد کردند تا بتوانند از آن جریان ها بهانه بتراشند و برای اشغال کشورها اقدام نظامی کنند یا جریانی که امروزه در باره ایران راه انداخته اند که ایران می خواهد سلاح هسته ای تولید کند و ...

در اوروپا هم پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیماون ورشو طبق توافقات ضمنی که میان سرای دو ابرقدرت شرق وغرب انجام شده بود بنا بود که جنگ سرد و گرم پایان یابد و همه به سمت حل اختلافات از راه های دیپلماتیک و مسالمت آمیز بروند اما مشاهده کردیم که آمریکایی ها سیاست های خصمانه خود در اروپا را بر علیه روسیه ادامه دادند و حتی کار به جایی رسید که از نئونازی ها در اروپا حمایت کنند.

هم اوکراین هم دیگر کشورهای اروپایی شانس این را داشتند که خود را از وسط درگیری میان این دو ابر قدرت کنار بکشند و مواضع بی طرفانه در این ماجرا اتخاذ کنند اما متاسفانه آمریکایی ها با دخالت در امور سیاسی کشورها و طراحی توطئه های سیاسی و کودتاهای مختلف (که البته جان بولتون چند روز پیش در مصاحبه ای به آن اشاره کرد و قبل از او بسیاری از مقامات آمریکایی و غربی اعتراف کرده اند که قوانین بین المللی مبنی بر عدم دخالت در امور کشورهای مستقل دیگر را زیر پا گذاشته اند) کاری کردند که برخی افراد سر کار بیایند تا شش دانگ مطیع آنها باشند و حتی در مواردی که به ضرر کشورهایشان می باشد، چون عملا اینها عروسک های خیمه شب بازی آمریکا هستند، کاری کنند که منافع آمریکا محقق گردد.

اقداماتی توسط اوکراینی ها بر علیه شهروندان روس تبار اوکراین انجام شد، با توجه به رابطه خونی که میان بخش بزرگی از مردم اوکراین و مردم روسیه وجود دارد، امکان نداشت که روسیه بتواند در قبال آن سکوت کند و خودشان هم به خوبی این را می دانستند.

اگر رهبران کشورهای اروپایی واقعا به دنبال منافع کشورهای خود بودند می بایسد در جهت نکوهش قرار دادن اعمال دولت مرکزی اوکراین بر علیه شهروندان روس تبار و حل اختلافات به صورت دیپلماتیک میان روسیه و اوکراین قدم بردارند نه اینکه آتش بیار معرکه باشند.

حتی پس از شروع عملیات ویژه روسیه این امکان وجود داشت که اروپایی ها ورود کنند و جلوی ادامه جنگ را بگیرند، اما آنها با تبعیت از سیاست آمریکا این جنگ را به جنگ شرق و غرب تبدیل کردند و با حمایت های سیاسی و نظامی خود از اوکراین کاری کردند که این جنگ بیشتر شعله ور شود.

در حالی که تجربه ثابت کرده سیاست تروریسم اقتصادی هیچ وقت جواب نمی دهد اما آنها با معتادان آمریکایی به تروریسم اقتصادی همدست شدند و تصور کردند با اعمال تحریم های کذایی بر علیه روسیه می توانند روسیه را به زانو در آورند، ولی پس از مدت کوتاهی واقعیت ها نمایان شد و تحریم ها به شکل شدیدتری به خودشان برگشت.

امروزه قیمت همه کالاها مخصوصا انرژی به شکل غیر قابل باوری بالا رفت وتولیدات کشورهای اروپایی کاهش یافته.

همین اتفاق برای آمریکا نیز رخ داده.

آمریکایی ها برای اینکه داخل خود را حفظ کنند یک سیاست مالی اصولی برای حمایت مردم خود اتخاذ کردند و آن این بود که با شگرد های تشویقی واقتصادی قیمت دلار را بالا ببرند تا به این صورت قدرت خرید مردم آمریکا بالا برود و قیمت کالا های وارداتی مانند سوخت کاهش یابد.

در مقابل با بالا رفتن قیمت دلار عملا ارزش کالایی مانند سوخت که به دلار محاسبه می شود بالا می رود و شهروند اروپایی مجبور می باشد سوخت را با قیمت بالاتر بخرد.

به عنوان مثال می گویم همین لحظه که بنده این مقاله را می نویسم قیمت بشکه نفت به چیزی حدود 95 دلار رسیده در حالی که همین چند وقت پیش چیزی حدود 120 دلار بوده.

شاید برخی تحلیل کنند و بگویند قیمت نفت پایی آمده.

بله به دلار حساب کنیم درست است، اما وقتی که حساب کنیم که قبلا یک یورو 1.2 دلار بوده و الان شده 0.95 سنت متوجه می شویم که مثلا به یورو اگر حساب کنیم هنوز آن شهروند اروپایی مجبور است 100 یورو بابت یک بشکه نفت پرداخت کند در حالی که شهروند آمریکایی چیزی حدود 25% کمتر از قبل پرداخت می کند.

اگر به ماجرا از زاویه دولت آمریکا نگاه کنیم می بینیم که آنها کار صحیح را انجام داده اند اما اگر از زاویه اینکه با اینکار کشورهای اروپایی متحد هستند نگاه کنیم متوجه می شویم که تصمیم آمریکایی ها به زبان عامیانه به معنای آن است که وقت قربانی کردن اروپا زیر پای آمریکایی ها رسیده.

عملا شهروندان اروپایی امروزه مجبور می باشند در معادله قیمت ها چیزی حدود 25% بیشتر از شهروندان آمریکایی هزینه کنند، هزینه ای که به دلیل این می باشد که خود را وسط دعوای دو ابر قدرت انداخته اند.

به این ترتیب می توان گفت همانگونه که اوکراین به دلیل اینکه خود را وسط دعوای بزرگان انداخته امروزه قربانی مطامع آمریکا شده و نابود شده اروپایی ها هم در حال نابود شدن هستند.

اگر به مقالاتی که بنده چندین بار در باره رابطه آمریکا با متحدین اش نوشته ام و چند سال قبل از جنگ اوکراین هم منتشر شده رجوع کنید می بینید که همان جا هم بنده چندین بار اشاره کردم که از نظر آمریکا چیزی به عنوان دوست و متحد وجود ندارد، فقط کشورهایی هستند که منافع آمریکا را تامین می کنند و کشورهایی هستند که منافع آمریکا را تهدید می کنند و اینهایی که منافع آمریکا را تهدید می کنند باید نابود شوند و به تامین کننده منافع آمریکا تبدیل شوند.

اینجا هم وقتی از منافع آمریکا صحبت می کنیم منظور مردم و شهروندان معمولی آمریکایی نیست بلکه آن صاحبان کارتل های بزرگ اقتصادی است که پشت پرده کنترل آمریکا را در اختیار دارند.

زمانی آنها مستقیم برده وارد می کردند امروزه به شگرد دیگر و آن استخدام مردم و وادار کردن آنها به قرض گرفتن و بدهکار به بانکها بودن آنها را برده خود کرده اند و 99% مردم آمریکا باید شبانه روز دوندگی کنند تا منافع 1% را تامین کنند.

حالا برخی ممکن است تصور کنند که خوب چرا آمریکایی ها با اروپایی ها چنین می کنند؟

باید گفت که بر عکس تصور عمومی، از نظر اقتصادی اروپا همانند چین رقیب اقتصادی آمریکا به حساب می آید و همانگونه که آمریکایی ها به دنبال نابودی چین هستند به دنبال نابودی اروپا هم هستند، امروزه شرایطی پیش آمده تا بتوانند اروپا را نابود کنند با پنبه سر اروپایی ها را می برند.

اگر اروپایی ها به خود نیایند و به همراهی با سیاست های آمریکا در جهان ادامه دهند قطعا آینده بسیار سیاهی در انظار اروپا خواهد بود که این تازه اول اش است.