چرا مایک پمپئو برای ملاقات با مریم رجوی به آلبانی سفر کرد؟

هفته گذشته خبری به صورت جسته گریخته در رسانه ها منتشر شد و به دلیل کثرت حوادث و اتفاقات بین المللی بسیاری با دقت به آن توجه نکردند.

سفر مایک پمپئو به آلبانی برای ملاقات با مریم رجوی.

در بسیاری از رسانه ها از مایک پمپئو به عنوان وزیر امور خارجه سابق آمریکا یاد شده، اما سابقه مایک پمپئو در راس سیستم امنیتی اطلاعاتی آمریکا به مراتب بسیار بیشتراست تا در سیستم وزارت وزارت امور خارجه آمریکا.

آیا توجه دارید که امروزه وقتی مقامات آمریکایی از ترس و دلواپسی درباره انتقام ایرانی ها نسبت به عملیات تروریستی ترور شهید سلیمانی صحبت می کنند فقط از هزینه ای که دولت فدرال آمریکا برای حمایت از مایک پمپئو انجام می دهد صحبت می کنند؟

حدود 84 نفر متهم به دست داشتن در این عمل تروریستی می باشند و ایران و عراق بر علیه آنها در محاکم بین المللی شکایت کرده اند و از اینترپول تقاضای بازداشت آنها را نموده اند اما آمریکایی ها فقط درباره هزینه حفاظت از پمپئو صحبت می کنند.

چرا؟

چون بیشتر گروههای تروریستی در سطح جهان و بالاخص منطقه خاورمیانه توسط تشکیلاتی که زیر دست آقای پمپئو بوده ایجاد شده.

از القاعده و داعش در غرب آسیا بگیرید بگیرید تا برسید به تشکیلات مختلف تروریستی که از شرق آسیا گرفته تا اروپا تا آفریقا و آمریکای لاتین و...

یکی ممکن است سوال کند سه نقطه آخر برای چه است، جای دیگری در جهان نمانده، باید بگویم آن سه نقطه آخر مربوط به جاهایی است که هنوز اکتشاف نشده.

قطعا هر جایی که در سرتاسر گیتی کشف شود آمریکایی ها قبل از هر چیز به دنبال ایجاد گروه های تروریستی آنجا خواهند بود تا زمینه دخالت خودشان را فراهم کنند و خوب تشکیلاتی که مایک پمپئو در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ایجاد کرده و دهه ها هدایت آن را عهده دار بوده عهده دار این مسئولیت خواهد بود.

علاوه بر راه اندازی سازمان های تروریستی یکی از کارهایی که تیم آقای پمپئو انجام می داد این بود که برود در سرتاسر جهان به دنبال تشکیلات یتیم که بی پدر و مادر شده اند بگردد و آنها را به فرزند خواندگی قبول کند.

که نمونه آن سازمان مجاهدین خلق است، سازمانی که برای سالیان سال در لیست تروریستی آمریکا و اروپا قرار داشت و پس ازاینکه صدام حسین که پدرخوانده این تشکیلات بود از میان رفت پدرخوانده دیگری به نام "ترکی الفیصل" رئیس سازمان اطلاعات عربستان و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر سابق اسرائیل را پیدا کرد و به قول معروف ترکی الفیصل قول داد همه هزینه های این سازمان را تقبل کند ونتانیاهو پوشش سیاسی مورد نیاز آنها، طبیعتا هم بدون اجازه آمریکایی ها این امر نا ممکن بود.

نکته قابل تامل هم در همین روزنه است، اینکه این سازمان قبل از کشته شدن صدام حسین عامل آمریکا بود و یا بعد از آن.

بسیاری باور دارند حتی زمانی که صدام حسین خود را پدرخوانده این سازمان می دانست، تشکیلات این سازمان در واقع نقش جاسوس های نفوذی آمریکا در عراق را بازی می کردند و وقتی که آمریکایی ها به عراق حمله کردند کلا از لاک خود بیرون آمدند وگر نه به این سرعت امکان تغییر رنگ و خروج از لیست تروریستی کذایی آمریکا واروپا برایشان وجود نداشت.

به هر حال باید توجه داشت علیرغم اینکه پمپئو در دولت ترامپ پست و منصب داشت ولی کلا برای دهه ها کارمند دولت فدرال بوده چه زمانی که دمکرات ها سر کار بودند که زمانی که جمهوری خواه ها در قدرت بودند.

حتی بسیاری وی را فردی می دانند که مخزن اسرار دولت فدرال است و کثیف ترین اسناد این دولت را در اختیار دارد و برای حفظ جان خود اینها را جایی مخفی کرده تا در صورتی که به صورت غیر معمول کشته شود این اسناد فاش شوند، و این اسناد می تواند از جریان حملات 11 سپتامبر و نقش همکاری سازمان های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در این جریان گرفته تا کشتارهای خارج از حقوق انسانی ایالات متحده و شکنجه زندانیان و یا ترور مخالفان دولت آمریکا و یا حتی متحدین این کشور و یا حتی تولید تسلیحات کشتار جمعی و بیولوژیک که امروز معلوم شده آمریکا در اوکراین تولید می کرده تا هزاران کثافت کاری دیگر که دولت آمریکا انجام می داده باشد.

همکاری تشکیلاتی مانند سازمان مجاهدین خلق با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در جهت جاسوسی درون ایران و یا انجام اعمال تروریستی در این کشور هم که دیگر امروزه برای کسی مخفی نیست و معلوم شده بیش از 17 هزار ایرانی که توسط این سازمان ترور شده اند با حمایت چه کشوری ترور شده اند.

حال این چیز هایی است که ما شاید جسته گریخته از رابطه این سازمان با مجامع امنیتی و اطلاعاتی دشمن با ملت ایران می دانیم، قطعا چیزهایی است که ما به هیچ وجه از آنها مطلع نیستیم.

اینکه پمپئو با حدود یکصد محافظ برود آلبانی با مریم رجوی ملاقات کند خود مساله شبهه بر انگیزی به حساب می آید که جریان چیست؟

می توانستند این ملاقات را مثلا در آمریکا انجام دهند که نیاز نباشد یک هواپیمای اختصاصی برای انتقال پمپئو و محافظانش به حساب مالیات دهندگان آمریکایی اجاره شود یا اینکه ملاقات را به صورت مخفی انجام دهند.

قبل از ادامه بحث هم باید اشاره کنم در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا قائم مقام مایک پمپئو وامین ترین فرد مورد اعتماد وی فردی بود به نام مایکل داندریا که با عنوان آیت الله مایک هم معروف بود.

مایکل داندریا هم چند روز پس از ترور شهید سلیمانی دقیقا در همان هواپیمایی که هدایت عملیات تروریستی را به عهده داشت به همراه تیمی که هدایت عملیات را به عهده داشتند در افغانستان کشته شدند.

هواپیمایشان سرنگون شد و همه شان تکه تکه شدند و فقط توانستند چند تکه از اجساد آنها را جهت شناسایی پیدا کنند، می گویند به دلیل شرایط صعب العبور بودن منطقه ای که هواپیمایشان در آن هدف قرار گرفت دیر به آنجا رسیدند و اجساد آنها توسط حیوانات درندی وحشی خورده شده بود.

با توجه به کشف بسیاری از اطلاعات درباره تولید تسلیحات کشتار جمعی بیولوژیک و شیمیایی در اوکراین و دخیل بودن سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در این جریان و همچنین دست داشتن فرزند جو بایدن در پولشویی و تامین مالی بودجه این عملیات از یک سو و اینکه مایک پمپئو به نزدیکان خود گفته که می خواهد کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شود و خوب طبیعتا ممکن بخشی از این اطلاعات را برای تخریب جو بایدن بخواهد استفاده کند، برخی باور دارند پمپئو سراغ دوست قدیمی و مورد اعتماد خود یعنی مریم رجوی رفته تا نسخه ای از این اطلاعات را نزد او مخفی کند تا اگر روزی اتفاقی برای او رخ دهد مجاهدین خلق این اسناد را فاش کنند.

احتمالا هم این اسناد هم مربوط به آمریکا است هم مربوط به مقامات برخی کشورهای غربی.

شاید هم خواسته این سازمان عوامل خود را به کار گیرد و ببیند که آیا هنوز ایرانی ها دنبال او هستند یا نه؟

اینها بر این باور هستندکه پمپئو شک کرده مبادا دولت آمریکا تصمیم گرفته باشد به بهانه ای از شر او خلاص شود و مانند مایکل داندریا خوراک حیوانات وحشی شود و تنها راه تامین زندگی خود را این راه یافته.

برخی دیگر هم باور دارند که مایک پمپئو به عنوان نماینده دولت آمریکا با مریم رجوی دیدار کرده تا هماهنگی هایی جهت تشدید اعمال تروریستی درون ایران انجام دهد.

البته این مورد آخر، در صورتی که صحت داشته باشد، به نظر می آید بهتر بود در جلسه و ملاقاتی مخفیانه انجام می شد و نه علنی.

اما آنچه مسلم است این می باشد که آمریکایی ها کاملا یقین دارند ایرانیها تا وقتی که انتقام خود شهید خود را نگیرند دست بردار نخواهند بود و تک تک آنهایی که در این مساله دخیل بودند تاوان پس خواهند داد.