پروژه امنیتی بسیار خطرناک آمریکا و اسرائیل بر علیه ایران

ایرانی ها دهه ها هستند با همه نوع تحریم و فشار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و ... مقابله کرده اند و سر بلند بیرون آمده اند.

بسیاری از کشورهای جهان حتی یکی از تحریم هایی که دهه ها هست ملت ایران متحمل می شوند را نمی توانند تحمل کنند.

همه حرف و حدیث ها و تهدید هایی که بر علیه ملت ایران انجام می شود و برخی درون کشور بعضی وقت ها از ترس نمی دانند چه کار کنند، همه اش بدون استثنا در مقابل توانمندی و اراده ملت ایران طوفانی بیش به حساب نمی آید و قطعا اگر آمریکایی ها و یا اسرائیلی ها و یا متحدین آنها کوچکترین امیدی به موفقیت هر عملیاتی از هر نوعی بر علیه ایران داشته باشند حتی یک ثانیه هم درنگ نمی کنند.

امروزه هم که همه شاهد هستند مجامع بین المللی چه قدر مطیع و در اختیار آمریکا و متحدین اش است و اصلا چیزی به عنوان استقلال سیاسی در بسیاری از کشورهای جهان وجود ندارد چه رسد به مجامع بین المللی و چه رسد به اینکه مثلا اگر آمریکایی ها و یا اسرائیلی ها کاری بر علیه ایران انجام دهند واکنشی از آنها مشاهده کنیم، حتی اگر بنا باشد کل ملت ایران قتل عام شوند.

اگر آنها پشیزی برای کشتار مردم عراق و افغانستان و یمن و سوریه و لیبی و فلسطین و ... قایل بودند مطمئن باشید برای کشتار مردم ایران قایل خواهند بود.

تنها دلیلی که آنها جرئت نمی کنند رویای خود در نابودی ملت ایران را محقق کنند اقتدار ایران در دفاع از خود در میدان است و بس.

نقطه سر خط.

هیچ عامل دیگری، باز هم تکرار، می کنم هیچ عامل و یا دلیل دیگری وجود ندارد که آنها را از اینکه بخواهند به ایران تعدی کند باز دارد.

مهم ترین مساله هم برای ایرانی ها همیشه این بوده و هست که در شرایط نا امن منطقه که کل کشورهای منطقه با نا امنی مواجه هستند حد اقل مردم ایران از امنیت برخوردار می باشند.

اگر شما با بسیاری که حتی مخالفت های سیاسی وفکری با حکومت دارند صحبت کنید می بینید همه متفق القول هستند "حد اقل ما از امنیت نسبی برخوردار می باشیم".

هدف تحریم های آمریکا و متحدین اش بر علیه ایران هم همیشه این بوده که ایران را به زانو در بیاورند و یا نظام جمهوری اسلامی را وادار به تسلیم کنند و یا اینکه حد اقل کاری کنند مردم بر علیه نظام شورش کنند.

توجه داشته باشید واکنش نشان دادن مردم به برخی سیاست های دولت و اعتراض کردن آنها یک مساله است و شورش کردن مساله دیگری.

پس از خروج ایالات متحده از برجام و اعمال تحریم های بی سابقه تاریخی بر علیه ایران آمریکایی ها توقع داشتند این بار ضربه کاری به ایران زده باشند ولی خوب پس از گذشت بیش از دوسال که مصطلحا عمر مفید این تحریمها به حساب می آید آنها نتوانستند به اهداف خود برسند و به این دلیل مجبور بودند خط و مشی یا به قول معروف دیگری را در پیش بگیرند که هم زمان ترامپ وهم امروزه در زمان بایدن مشاهده می کنیم این خط و مشی را دنبال می کنند.

این مسیر توطئه هم چیزی نیست جز:

"نا امن کردن جامعه و عادی سازی جرم و جنایت و نا امنی و فساد در جامعه ایران".

بگذارید برای اینکه مساله را ساده تر بیان کنم بگویم.

این روزها اگر قدمی در خیابان های تهران بزنید می بینید که ده ها موتورسیکلت در خیابان ها تردد می کنند که پلاک های مخدوش دارند، نه اینکه بگوییم که این پلاک ها خراب شده بلکه عملا مثلا طلق سیاه روی آنها چسبانده اند تا پلاک معلوم نباشد.

اگر راننده این موتور به دنبال انجام کار خلافی نبوده و نیست چه دلیلی دارد تا پلاک موتور خود را مخدوش کند؟

عملا عوامل دشمن برای اینکه بتوانند به اهداف شوم خود برسند شروع می کنند مساله مخدوش کردن پلاک ها و مخفی کردن آنها را عادی سازی کنند و بعد مشاهده می کنیم مثلا یکی از همین موتورسیکلت ها در ترور شخصی و یا سرقت و یا... استفاده می شود و چون ده ها موتور مشابه وجود دارد دیگر امکان رد یابی دزد وتروریست نیست.

اینکه شرایط اقتصادی بسیار بد است و خود به صورت معمول چنین شرایطی موجب گسترش سرقت وخلافکاری و تبهکاری و جرم و جنایت هم می شود طبق مباحث علوم اجتماعی منطقی است، ولی در حد فردی، اما اینکه امروزه به نظر می رسد دیگر امروزه جرائم بسیار سازمان یافته در ایران گسترش یافته امری که به معنای آن است که تشکل هایی پشت پرده وجود دارند که اینها را هدایت می کنند تا به صورت سازمان یافته نا امنی در جامعه ایران ایجاد کنند تا آنچه را که دشمنان نتوانستند از طریق تحریم ها و فشارهای خارجی به آن برسند از طریق عوامل داخلی به آن برسند.

کافی است در میان دوستان و آشنایان خود یک پرس و جوی ساده کنید تا ببینید مثلا چند نفرشان هدف سرقت گوشی موبایل قرار گرفته اند.

گوشی موبایل هایی که اکثرا ( بیش از 95%) به خارج ایران قاچاق می شوند و آنهایی که این کارها را می کنند اگر درون یک تشکیلات نباشند نمی توانند این کار را انجام دهند.

یا به عنوان مثال می گویم، در همین شهر تهران اگر در خیابان ها قدمی بزنید می بینید که روی دیوار بسیاری از منازل پلاکارد نصب کرده اند که مثلا این خانه فروشی نیست و یا مواظب کلاهبرداران باشید و یا ...

نوع جدیدی از سرقت هم راه افتاده.

برخی می روند داخل منازل مردمی که مسافرت هستند و با ساختن اسناد جعلی مدعی مالکیت آن منزل را می کنند وبعد هر چه در آن خانه اموال است به سرقت می برند حتی بعضی وقت ها هم مدتی در آن خانه جا خوش می کنند وبعد اگر بتوانند خانه را به دیگری می فروشند و می روند و صاحب خانه وقتی از سفر بر می گردد می بیند که هم اسباب اش به سرقت رفته وهم خانه اش به دیگری فروش رفته و باید برود دادگاه حالا اثبات مالکیت کند و پروسه دادگاه را طی کند تا بعد از چند سال به نتیجه برسد.

قطعا اگر قوانین و مقررات بازدارنده وجود داشت این قدر سرقت و فروش مال غیر با سوء استفاده از قوانین راحت نمی بود.

یا از همه مهم تر عادی شدن فساد اداری و سوء استفاده و رانت خواری.

به دلیل ضعف قوانین برخی مدیران که به منابع عمومی دسترسی دارند دست به سرقت اموال عمومی به شکلی و یا شکل دیگر می نمایند و در نهایت هم طبق قوانین فرقی نمی کند که یک آفتابه دزدیده باشد و یا یک بانک را، چون مجازات یکی است می رود زندانش را می کشد و می آید بیرون و می رود پولها و اموالی را که سرقت کرده استفاده می کند.

معمولا هم اینها اموال سرقت شده را به نام خود نمی زنند بلکه به نام همسر و یا فرزندان و یا دوست و آشنا و فامیل خود می زنند تا بتوانند قوانین را دور بزنند.

حتی جرایم نقدی این افراد هم بی تاثیر است چرا که به دلیل شرایط تورمی موجود در کشور اگر به عنوان مثال یک هزار تومانی سرقت و یا اختلاس کرده ، کافی است آن را به دلار و یا طلا ویا ملک و یا ... تبدیل کند وتا زمانی که وی دستگیر شود و کار دادگاه اش تمام شود وحکم صادر شود می بینید ارزش پول های سرقت شده بسیار بیشتر از اصل پول و جرایم نقدی آن است و ما به التفاوت ارزش آن را دارد که فرد دست به سرقت اموال عمومی بزند.

اگر هم توجه داشته باشید اکثر اینها هم سر به زنگاه پس از اینکه سرقت خود را انجام دادند و متوجه شدند که دست شان رو شده از تعداد محدودی کشور سر در می آورند کانادا، آمریکا، سوئد، فنلاند، دانمارک، فرانسه، انگلیس ...

همین این کافی است تا متوجه شویم که اینها مورد حمایت مجامع امنیتی واطلاعاتی هستند واینگونه نیست که این کارها را خودسر انجام داده اند، حتی همین فساد و رانت خواری ای که در ادارات دولتی ایجاد وعادی سازی شده مرتبط با همان پروژه های امنیتی بر علیه ایران است.

به نظر می رسد حتی دیر هم شده که بخواهیم بجنبیم اما به قول معروف ضرر را از هر جا بگیریم غنیمت است.

الآن وقت آن نیست که بخواهیم دلسوز مجرمین و جنایتکاران باشیم بلکه بر عکس زمان آن است که شدت برخورد با مجرمین باید شدیدتر و بیشتر باشد.

باید توجه داشته باشیم که مساله دیگر بحث این نیست که برخی چون وضع مالی شان بد است دست به سرقت می زنند، مساله بسیار بزرگتر شده و به نظر می رسد جریان های امنیتی دشمن پشت ماجرا هستند تا کشور را نا امن کنند و از این طریق از درون کشور را نابود کنند.

چرا که بسیاری از این دزد ها و مجرمین و تبهکاران هم از وکلای زبردست برخوردار هستند هم اینکه کاملا آموزش دیده اند که چگونه صحنه سازی کنند و یا اینکه چگونه از جرم خود فرار کنند و اگر جریان جرم و جنایتی که اینها انجام می دهند سازمان یافته نبود قطعا از چنین امکانات و آموزش هایی برخوردار نبودند.

یا مثلا یک نکته که شاید بسیاری با آن برخورد کرده باشید این است که اگر در خیابان ها قدم بزنید خیلی وقت ها با بچه های کوچکی برخورد می کنید که می آیند به شما می گویند یک ساندویچ و یا نون و یا ... برایم بخرید.

خوب به دلیل دلسوزی وذات فرهنگی ایرانی ها خوب بسیاری هم برای اینها خرید می کنند ولی غافل از اینکه اینها توسط تشکل های سازمان یافته برای اهداف معینی در جای جای ایران پخش شده اند، حتی خودشان هم نمی دانند که دارند اهداف آنها را دنبال می کنند.

برخی از اینها برای ساندویچ فروشی ها و یا سوپر مارکت ها و یا ... کار می کنند و کارشان این است که فروش آن ساندویچ فروشی و یا سوپرمارکت و... را به این روش بالا ببرند، اگر شما کالایی را که برای آن بچه می خرید باز کنید که خوب مغازه فروش خود را کرده و در نهایت آن را دور می ریزند و یا اینکه حتی مصرف می کنند، وگر نه وقتی که می روید بر می گردند و آن کالایی را که شما خریدید را به مغازه پس می دهد تا سر کس دیگری را کلاه بگذارند.

مافیاها هم با مغازه ها هماهنگ می کنند و از آنها پول می گیرند تا این بچه ها را درب مغازه آنها بچینند و اینگونه نیست که اینها تصادفی آنجا نشسته باشند.

شب ها هم اگر این بچه ها را دنبال کنید می بینید که یک جای خاصی جمع می شوند و یک کامیون دربسته می آید و اینها را جمع می کند و می برد.

البته درست است که هدف ظاهری این است که فروش مغازه را با سوء استفاده از احساسات مردم بالا ببرند، اما اصل ماجرا در این است که آن مافیاها می خواهند کاری کنند که مردم ایران احساس کنند که ببینید چه قدر اوضاع در کشور بد است و وخیم است و از نظر روحی به شما و کل جامعه ایران آسیب بزنند.

اگر بخواهیم که سیستمهای دزدی و فساد و جرم و جنایت نوین در ایران را بشماریم شاید به چندین کتاب نیاز داشته باشم ولی نکته مهم در این است که تلاش دشمنان برای اجرای پروژه عادی سازی جرم و جنایت در ایران امروزه بسیار بسیار پیشرفت کرده.

اینکه مثلا یک قاضی بیاید و به دلیل رأفت اسلامی بخواهد در مجازات یک جانی تخفیف قایل باشد موجب آن می شود که دست آن سازمان های امنیتی بازتر شود و بیشتر از این روزنه سوء استفاده کنند.

اینکه یک پلیس بیاید و دلش بسوزد که فردی شاید بد بخت است و به قول معروف خیلی مته به خشخاش ندهد و مثلا از اینکه پلاک موتور او مخدوش است گذشت کند و یا با جریمه ای وی را بخواهد مجاب کند تا برود و مخدوش بودن پلاک موتور را تصحیح کند، در واقع فراهم کردن زمینه برای ترور افراد و شخصیت ها و یا استفاده از آن موتورسیکلت در سرقت های خرد و کلان است.

اینکه برخی در جامعه بیاید و به یکباره ببینند جوانی جرمی مرتکب شده و از دیگران بخواهند گذشت کنند و رأفت به خرج دهند، در عمل به معنای آن است که از افزایش جرم و جنایت در جامعه حمایت کرده اند.

اینکه مثلا نماینده های مجلس بیایند وبحث زندان را بیایند برایش قانون درست کنند که علی البدل نقدی به جای آن پرداخت شود، یعنی زمینه فساد وخریدن جرم را فراهم کرده اند.

اگر بحث این است که هزینه نگهداری زندانیان زیاد است به نظر می رسد از روش بسیاری کشورهای دیگر در اعمال مجازات زندان با اعمال شاقه باید تبعیت کرد و باید مجرم متوجه شود که زندان رفتن جای آب خنک خوردن نیست بلکه جایی است که قرار است مجازات شود، هزاران پروژه در کشور وجود دارد که می توان با بکارگیری همین مجرمین این پروژه ها را سر و سامان داد و هزینه نگهداری آنها را تامین کرد و چه بسا حتی مبلغی هم از عملکرد آنها پس انداز شود که وقتی از زندان آزاد می شوند بتوانند از آن استفاده کنند ویک زندگی راه بیاندازند و یا هزینه خرج خانواده شان بیرون زندان شود و...

امروزه به نظر می رسد وقت آن رسیده که به همه اعمال خلاف و جرم و جنایت و سرقت و ... در جامعه از دید اینکه یک عمل امنیتی هدایت شده توسط تشکل های امنیتی خارجی است نگریست، مگر اینکه بر عکس آن ثابت شود.

در پایان هم باید گفت گسترش جرم و جنایت و دزدی و فساد در نهایت منجر می شود که تروریست هایی مانند تروریست هایی که روز گذشته شهید خدایی را ترور کردند به راحتی بتوانند در جامعه تردد کنند و به اهداف شوم خود برسند.