آیا آنگلوساکسون ها تصور می کردند چنین روزی را ببینند؟

دیگر بر کسی پوشیده نیست که امروزه ناتو به دو مجموعه یکی آنگلوساکسون ها و دیگری اتحادیه اروپا و مجموعه شرقی تقسیم شده.

چند سالی بود رئیس جمهوری سابق آمریکا دونالد ترامپ به وجود آمدن چنین شرایطی را زمزمه می کرد و اعتراض داشت که آمریکا باید دیگر کشورهای ناتو را وادار کند در ناتو فعال تر باشد و برخی دیگر اعضای ناتو مانند فرانسه و آلمان با وی مخالفت می کردند و رئیس جمهوری فرانسه به صراحت اعلام کرده بود اروپا نیاز به ارتش مستقل برای دفاع از خود دارد.

این سخنان آقای امانوئل ماکرون منجر به آن شده بود که آمریکایی ها بسیار ناراحت شوند و از طریق رسانه های اجتماعی و سازمان های به اصطلاح مردم نهاد وابسته به خود خیابان های پاریس را بر علیه ماکرون به شورش بکشانند.

البته دلیل اینکه خانم آنگلا مرکل جسارت نداشت حرف های ماکرون را تکرار کند این بود و هست در در واقع آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم هنوز در اشغال آمریکا می باشند و طبیعتاً سیاست مدارهای این کشورها محدودیت هایی در مورد اظهار نظر برای جدایی از سیاست های آمریکا دارند.

البته خانم آنگلا مرکل یک صدر اعظم بسیار قدرتمند بود و آنقدر اقتدار داشت که منافع آلمان را در اولویت قرار دهد و در برخی موارد در مقابل خواسته های آمریکا بایستد، صدر اعظم جدید آلمان که آنقدر ضعیف است که حتی به ضرر آلمان هم که شده جسارت نه گفتن به آمریکایی ها را ندارد.

به هر حال امروزه ناتو به یک گروه آنگلوساکسون به رهبری آمریکا و دنباله روی کانادا و استرالیا و انگلیس از یک سو و دیگر اعضای ناتو از سوی دیگر تقسیم شده.

می توان گفت عملیات ویژه روسیه در اوکراین موجبات نمایان شدن این جدایی را فراهم کرده.

جدایی و اختلافی که زیر خاکستر بود و امروزه نمایان شده.

البته شاید بتوان گفت مساله بسیار جالب تر این است که برای اولین بار در تاریخ خود امروزه رهبران کشورهای عرب حوزه خلیج فارس جسارت پیدا کرده اند در مقابل آمریکا و انگلیس بایستند و به آنها نه بگویند.

اینکه شاهزاده محمد بن سلمان و شاهزاده محمد بن زاید حاضر نباشند جواب تلفن ترامپ را بدهند و اینکه علیرغم التماس نخست وزیر انگلیس دست رد به سینه او بزند از هزار فحش برای آنگلوساکسون ها بد تر به حساب می آید.

جالبتر اینکه حتی محمد بن زاید ولیعهد امارات اخیرا در قاهره با عبد الفتاح السیسی رئیس جمهوری مصر و نفتالی بنت نخست وزیر اسرائیل جلسه ای داشتند و رسانه های اسرائیلی اعلام کردند هدف این ملاقات برنامه ریزی برای مخالفت با سیاست های آمریکا در قبال برجام می باشد.

اصلا کاری ندارم که سیاست های آمریکا خوب است یا بد، برجام خوب است یا بد، مهم این است که امروزه سه کشوری که آمریکا از آنها به عنوان همپیمانان خود در منطقه خاورمیانه نام می برد جسارت کرده اند و از عبارت "مخالفت با سیاست های آمریکا" استفاده می کنند.

یعنی آمریکایی ها باید سرشان را بگذارند زمین بمیرند که چنین روزی را می بینند.

بدیهی است اگر سیاستهای اشتباه آمریکا در قبال متحدین اش از یک سو و سیاست های اشتباه آمریکا در اوکراین که موجبات ایجاد شرایط امروزه در اوکراین گشته نبود شاید دیگر کشورهایی که دوست، همسو و یا متحد آمریکا به حساب می آیند جسارت پیدا نمی کردند چنین کاری کنند و یا حتی به فکر نمی افتادند که باید با سیاست های بین المللی آمریکا مخالفت کنند.

قطعا این مخالفت زاده همین یکی دو روز پس از شروع عملیات ویژه روسیه در اوکراین نبوده و نیست بلکه این مخالفت در دل اینها بوده و امروزه شرایطی به وجود آمده تا اینها اعتراض خود به سیاست های آمریکا را بیان کنند و قطعا هر روز چند کشور دیگر به این همسویی خواهند پیوست و به احتمال زیاد پس از اینکه فاکتورهای انرژی آخر ماه مردمان کشورهای اروپایی به دستشان برسد اینها هم اعتراض خواهند کرد و رهبران این کشورها هم مجبور خواهند شد با همه سر سپردگی ای که دارند با سیاست های بین المللی آمریکا و تیم آنگلوساکسون ها مخالف کنند.