تاثیر حمله سپاه به اربیل بر گفتگوهای وین

به دلیل اطلاع رسانی کم درباره اتفاقاتی که در گفتگوهای وین رخ می دهد بسیاری از مردم در ایران و البته جهان سردرگم هستند که چه شده این گفتگوها بعد از 11 ماه دوباره تعلیق شده.

قبلا نیز این گفتگو ها برای چند ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران تعلیق شده بود.

قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران امکان رسیدن به یک توافق مرضی الطرفین در وین وجود داشت ولی آمریکایی ها به دنبال زیاده خواهی بیشتر بودند و تصور کردند که اگر دولت آقای روحانی را در فشار بیشتر قرار دهند ممکن بتوانند امتیازهای بیشتری از ایران بگیرند و در آن زمان همه مذاکره کنندگان به یک جمع بندی نهایی هم رسیدند و آقای عراقچی که مذاکره کننده ارشد ایران بود در دور ششم گفتگو ها به تهران برگشت تا تاییدیه های لازم را دریافت کند و وقتی به وین برگشت به یکباره آمریکایی ها زیر تعهدات خود زدند و مشکلات داخلی خودشان را بهانه کردند.

در آن زمان آمریکایی ها تصور کردند ممکن است با آمدن دولت جدید در ایران بتوانند امتیاز های بیشتری بگیرند و ترجیح دادند صبر کنند تا انتخابات در ایران برگزار شود.

اما ایرانی ها بعد از انتخابات سرعت برنامه هسته ای خود را بالا بردند و به قول معروف کارت های خود در گفتگو ها را قویتر کردند و وقتی به گفتگوها برگشتند که موقعیت بسیار قویتری نسبت به قبل داشتند و طبیعتا خواستار امتیازهای بیشتری بودند.

حال آمریکایی ها و اروپایی ها به التماس افتاده بودند که ایرانی ها را راضی کنند به همان توافقات شش جلسه اول بسنده کنند، که البته دیگر منطقی نبود ایران به آن توافق ها بسنده کند و در نهایت ایران آنها را به عنوان پله اول پذیرفت و در چند دوره بعد گفتگوها اصرار بر تقاضاهای به حق خود برای محقق شدن خواسته های دیگر ایران بر مبنای رفع کل تحریم ها (از کل تحریم ها منظور تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای و همچنین تحریم هایی که ترامپ برای سنگ اندازی در اجرای قطعنامه 2231 شورای امنیت و تحریم های دیگری که ترامپ وضع کرده تا اگر حتی دولتی در آمریکا بخواهد به برجام برگردد این تحریم ها اجازه بازگشت را ندهند است)، همچنین تضمین های لازم مبنی بر اینکه ایالات متحده اقدامات قبلی خود را تکرار نخواهد کرد، بود و هست.

البته چون آمریکایی ها و اروپایی ها مجبور هستند خواسته های "به حق ایران" را بپذیرند در دور ما قبل آخر گفتگو ها همه به یک پیشنویس در توافق رسیدند و به جز چند نکته که می توان آنها را کلیدی دانست بقیه بحث ها حل و فصل شده بود.

اصلی ترین نکته هم بحث تضمین هایی است که آمریکا باید تقدیم ایران کند و نکته دوم رفع تحریم برخی نهادهای کلیدی در جمهوری اسلامی بوده.

که البته بنا بر این بود هم این نهادها از لیست تحریمها و یا لیست موسوم به تروریسم برداشته شوند و هم تضمین های راضی کننده برای ایران ارائه شود.

فقط یک نکته را اینجا برای آنهایی که به دلیل دشمنی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مخصوصا وابستگان مخالف نظام ایران در رسانه هایشان مطرح می کنند و متاسفانه برخی در داخل کشور تحت تاثیر آنها قرار می گیرند در پرانتز اشاره کنم و بعد مطلب را ادامه دهم.

بحث قرار گرفتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست موسوم به تروریستی آمریکا موجب آن شده که بیش از نیمی از جوانان ایرانی که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت سربازی کرده اند عملا در این لیست به عنوان تروریست قلمداد شوند و اگر روزی به خارج کشور سفر کنند در کشورهای غربی به عنوان تروریست تلقی شوند و پذیرش چنین چیزی یعنی پذیرش اینکه بیش از نیمی از جوانان ایرانی تروریست هستند می باشد.

بحث های دیگر به کنار.

برخی این روزها مدام سوال می کنند که آیا جریان اوکراین روی گفتگو ها تاثیر داشته.

باید در پاسخ گفت بله و خیر.

خیر از لحاظ اینکه موضع تیم مذاکره کننده ایرانی در گفتگوهای وین کاملا واضح و روشن است و اگر جایی مطمئن شوند منافع ایران محقق می گردد قطعا بدون در نظر گرفتن هر گونه مساله دیگری آن توافق را امضا می کنند و اگر توافقی امضا نشده به این دلیل می باشد که منافع ملی ایران در آن لحاظ نشده.

ایران منافع مشترکی با روسیه و چین و دیگر کشورها دارد اما یک کشور کاملا مستقل است و در این گفتگو ها هم به دنبال منافع خود می باشد، نقطه سر خط.

بحث جریان های اوکراین بحثی میان ایالات متحده و روسیه است که در نهایت هم باید میان این دو کشور حل شود و امروزه اوکراین که هیچ کل اروپا را آمریکایی ها به عنوان گوشت قربانی وسط گذاشته اند و حاضر نیستند به تعهدات خود در قبال روسیه عمل کنند، که البته ماجرا بسیار طولانی است و نمی خواهم از بحث خودمان دور شویم و فقط به این نکته اشاره کنم که در نهایت ماجرای اوکراین باید طی گفتگو های دیپلماتیک میان روسیه و آمریکا حل و فصل شود و همین هم خواهد شد، و مذاکره کنندگان ایرانی هم به خوبی این را می دانند .

بله هم به دلیل اینکه تنها تاثیری که جریان های اوکراین بر گفتگوهای وین گذاشته این بود که آمریکایی ها تصور کردند با اقداماتی که بر علیه روسیه انجام داده اند ممکن است حالا ایرانی ها ترسیده باشند و می توانند امتیازهای بیشتری از ایران بگیرند و به این دلیل دوباره زیر میز گفتگوها زدند و در لحظه آخر از تعهداتی که وعده داده بودند انجام دهند سرباز زدند.

در آخرین جلسه بنا بر این بود که آمریکایی ها واروپایی ها تضمین هایی را برای ایرانی ها بیاورند که آنها را راضی کند اما در نهایت با تضمین هایی وارد جلسه شدند که فقط چتر حمایتی برای شرکت های اروپایی و آمریکایی تامین می کند.

این در حالی است که بیش از 95% تعهدات خارجی مرتبط با برنامه هسته ای ایران تعهداتی است که روسها و چینی ها باید انجام دهند و طبیعی بود که روسیه و چین معترض شوند چون در صورت امضای آن توافق آنها باید تعهداتی را امضا می کردند که معلوم نبود در آینده شرکت هایشان بتوانند انجام دهند.

البته به نظر می رسند که آمریکایی ها و اروپایی ها هم عمدا چنین کاری را کردند تا هم در آینده راهکاری برای به هم زدن توافق داشته باشند هم اینکه شکست گفتگو ها را گردن روسیه و چین بیاندازند.

بحث تضمین های کتبی در اصل خواسته ایران است نه روسیه ونه چین.

اگر غربی ها راست می گویند با تضمین ها و رفع تحریم هایی که ایران می خواهد پای میز گفتگو بیایند و آنوقت ببینیم ایران می پذیرد یا نه؟

این در حالی است که سابقه نشان داده که حتی در زمانی که اصلا چین و روسیه در گفتگوها میان ایران و غرب کاره ای نبودند (منظور سالهای هشتاد و توافق سعد آباد) باز هم غربی ها به توافق های خود عمل نکردند و در حال حاضر هم همه در وین جمع شده اند تا سنگی را که ترامپ در چاه انداخته بیرون بیاورند.

به هر صورت می توان گفت ماجراهای اوکراین این ذهنیت را برای آمریکایی ها ایجاد کرد که ممکن است ایرانی ها ترسیده باشند و حاضر باشند امتیاز های بیشتری بدهند و حمله اخیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پایگاه اسرائیلی ها در اربیل و همچنین هدف قرار دادن محلی که فقط چند ده متر با کنسولگری آمریکا فاصله دارد عملا نشان داد که ایرانی ها نه فقط نترسیده اند بلکه میدان حاضر است با قدرت هر چه تمامتر به کمک دیپلماسی بیاید و اگر آمریکایی ها و اروپایی ها هر چه زودتر به خواسته های ایران در وین تمکین نکنند قطعا ایران اقداماتی انجام خواهد داد که تا اتمام فرجه تنفس گفتگو ها نسق آمریکایی ها و اروپاییها و متحدینشان در منطقه را بگیرد و به یکباره آمریکایی ها و اروپایی ها به خود بیایند و ببینند مجبور هستند التماس کنند ایرانی ها همین نتیجه گفتگو های دور نهم را بپذریند.

ایران می توانست موشک ها را بزند و کلا به اینکه خودش زده اذعان نکند، همان کاری که معمولا مثلا اسرائیلی ها در سوریه می کنند، یا حتی از برخی دوستانش بخواهد این کار را به نیابت از ایران انجام دهند، اما وقتی که به اقتدار می ایستد و می گوید من زدم و خوب هم کردم زدم به قول معروف یعنی اینجا هستم ببینم حریف کیست، یعنی پیغام های زیادی برای طرف های زیاد.

سفسطه گویی های رسانه های وابسته به دشمنان جمهوری اسلامی را بگذارید کنار، اگر این سفسطه گویی ها را نکنند عجیب است.

آنچه مشخص است سپاه سیلی را همچین محکم زده که طرف مقابل چندین دور دور خودش بچرخد، بسیاری شاید متوجه نباشند که چرا سپاه این سیلی را اینگونه و الآن زده ولی آنکه خورده خوب متوجه است چرا خورده.