به گزارش اسپوتنیک، نشریه فارن پالیسی در مقاله ای به نوشته ولی نصر آورده است، که پس از مخالفت یک صدای ماه گذشته شورای امنیت با تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران، اکنون روشن شده که سیاست ترامپ در برابر ایران، در رسیدن به هدفش ناکام مانده است و هرچه دولت آمریکا، بیشتر در تقلای از بین بردن برجام برآمد، خود را منزویتر کرد و ایران سرسخت تر.
حتی جو بایدن که گفته به برجام بازمیگردد هم در پی توافق هستهای فراگیرتری است. قمار نافرجام ترامپ، رسیدن به چنین نتیجهای را نیز غیرمحتمل کرده است.
استفاده حداکثری ترامپ از تحریمها، به سیاستی افراطی تبدیل شد که دوستان و دشمنان آمریکا را به هشدار آورد و نهتنها یک مقاومت فشرده دیپلماتیک را پدید آورد بلکه سرمایه گذاری در زمینه تدابیر متقابل اقتصادی را به دنبال داشت که هدف آنها، تضعیف حاکمیت دلار آمریکا بر سامانه مالی جهانی است.
برای نمونه، پکن ماه گذشته بانکهای چینی را تشویق کرد که اتکای خود به سامانه سوئیفت برای انجام تراکنشهای بینبانکی را کاهش دهند تا از فشار آمریکا در امان بمانند. چین به روشنی به دنبال از میان بردن توانایی آمریکا در محروم ساختن دشمنانش از دسترسی به شبکههای مالی بینالمللی است که یک ابزار فشار کارساز واشنگتن به شمار میرود. افزایش مقاومت در برابر تحریم های آمریکا، می تواند کار واشنگتن برای حمایت بینالمللی از فشار بر ایران را دشوار سازد. این کار به تحریمهای کمتر و نه به تحریمهای بیشتر، نیاز دارد.
در ایران، این اجماع شکل گرفته که در دور پیشین گفتگوها، بدسنجی صورت گرفته چرا که خیلی زود و با اهرم کمی به میز گفتگو با آمریکا رفته است، به همین دلیل بود که دولت ترامپ با چنان سرعتی از برجام کنار کشید و هیچ هزینهای برای تحمیل فشار حداکثری بر ایران نداد.
تحریمها در دوره ترامپ، بر خلاف دوره اوباما، به ایران انگیزه مقاومت داد. به رغم فشار اقتصادی بیشتر، ترامپ تنها ایران را ترغیب کرد سرمایهگذاری در برنامهای را افزایش دهد.
آمریکا برای رسیدن به توافق ۲۰۱۵، امتیاز کمی داد و آنچه را هم داده بود با اعمال دوباره تحریمها، پس گرفت. اگر برنامه هستهای ایران، پیشرفتهتر بود، درآنصورت ایران میتوانست امتیازات بیشتری بخواهد و کمتر امتیاز بدهد و واشنگتن هم پایبندی بیشتری به توافق نشان میداد.
درسی که تهران آموخت این است که یک توافق هستهای، تنها زمانی میتواند موفق باشد که ایران از اهرم کافی برای وادارکردن آمریکا به برداشتن تحریم های بیشتر و سپس پایبند ماندن به توافق برخوردار باشد. ۲۰ هزار سانتریفیوژ و چند صد کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصد، برای این هدف کفایت نمیکرد. اگر قرار است در آینده گفتگویی انجام شود، ایران می خواهد با دستی پُرتر پای میز بیاید.
تهران بر این باور است که آمریکا، حتی پیش از کناره گیری از برجام هم، در انجام تعهداتش کوتاهی میکرد. مذاکره کنندگان ایرانی، به روشنی در درک رخنه های حقوقی تحریمهای آمریکا، ناتوان ماندند و نتوانستند در توافق، تضمین های لازم را برای برداشته شدن تحریمها بگنجانند.
اما درس بزرگتر این است که در برجام، ایران داراییهای فیزیکی ملموسی را از دست داد که در گذر زمان و با هزینههای سنگین ساخته شده بود حال آنکه آمریکا، فقط توافق کرد که قوانینی را تعلیق کند که میتوانستند روزی دوباره اجرایی شوند.
آمریکا، هیچ راه همواری برای رسیدن به یک توافق بزرگتر هستهای با ایران ندارد. واشنگتن ناچار است که در گام اول، بهطور کامل به برجام بازگردد و سپس با اروپا، چین و روسیه برای کار دشوار اعتماد سازی و هموار کردن زمینه یک توافق تازه و برای مدیریت راه دراز باقی مانده، کار کند.
آمریکا متحمل هیچ هزینه معنیب خشی برای برداشتن تحریمها یا اعمال دوباره آنها نمیشد. برای تغییر دادن این سنجش است که ایران در برابر فشار تحریمها مقاومت کرد و اخیراً هم درخواست دارد که دولت آمریکا، به خاطر ترک برجام و وارد کردن آسیب و رنج اقتصادی به ایران، غرامت بپردازد.