ولادیمیر ساژین خاورشناس مطرح و تفسیرگر این خبرگزاری می نویسد: روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال با اشاره به سخنان سیاستمداران سابق و فعلی که مایل به افشای هویت خود نبودند، این روزها گزارش داد که شورای امنیت ملی آمریکا به ریاست جان بولتون از پنتاگون دعوت کرد که حملات به ایران را طرحریزی کند.
در نتیجه، تیم امنیت ملی ایالات متحده، یک سری از جلسات را برای بحث در مورد پاسخ طرف آمریکایی برگزار کرد. پس از آن، آقای بولتون از پنتاگون خواست تا گزینه هایی برای حمله به ایران را ارائه دهد. مقام های رسمی، اطلاعات وال استریت ژورنال را تأیید یا انکار نکردند. گرت مارکیز، سخنگوی شورای امنیت ملی به صراحت به این سوال پاسخ نداد که آیا شورا بحث در مورد لزوم حمله نظامی به ایران را انجام داده بود یا نه. وی اظهار داشت: "ما طیف کاملی از اقدامات برای تامین امنیت و منافع ما را در نظر گرفته ایم".
لازم به تذکر است که در ستادهای نیروهای مسلح هر کشوری که به خود احترام می گذارد، گزینه های مقدماتی مختلفی آماده می شوند، منظور تهیه طرح های جنگ تعرضی و دفاعی با یک دشمن بالقوه است. بدون شک، ستاد کل آمريکا نیز گزینه های گوناگونی برای جنگ با ايران، مهمترين مخالف بالقوه آمريکا را دارد.
اما پاتریک شاناهان وزیر دفاع جدید ایالات متحده، چگونه رفتار خواهد کرد؟ هر ضربه ای به ایران می تواند منجر به یک درگیری مسلحانه جدی شود. اگر ما حملات هوایی فرضی را به تأسیسات نظامی ایران در نظر بگیریم، بدون تردید به دنبال آن ضربه موشک های ایرانی به پایگاه های نظامی آمریکا در خاورمیانه خواهد بود. نیروهای موشکی ایران پتانسیل لازم را دارند. این جنگ است. آیا ایالات متحده برای چنین سیر حوادث آماده است؟
باید بگویم که حتی حملات موشکی و هوایی گسترده به خاک ایران، ایران را مجبور به عقب نشینی و تسلیم نخواهد کرد. همانطور که در هر جنگ مرسوم است، برنده باید سرزمین دشمن را تصرف کند که به عملیات زمینی نیاز دارد. آیا ایالات متحده برای این کار آمادگی دارد؟
آیا ممکن است برتری 6 برابری نه ولی حداقل برتری دو برابر نیروهای مسلح ایالات متحده و متحدان آن در عملیات نظامی زمینی در ایران (بدون استفاده از سلاح های هسته ای) تامین شود؟ پاسخ مسلم — نه. و این به خوبی در پنتاگون می فهمند. به همین دلیل، احتمال این که آمریکا به درگیری مسلحانه با ایران وارد شود، پایین است.
ولی خطر رفتار جان بولتون در چیز دیگر است. اگر با انعطاف گفته شود، وضعیتی که در بالاترین سطوح قدرت آمریکا تکوین شده، حساس و متناقض است. مخالفت دموکراتها همراه با فشارهای موثر، جای رئیس جمهور ترامپ را تنگ کرده است. وزارت امور خارجه تلاش می کند کاری کند تا از اجرایی شدن تصمیمات "جنون آمیز" صاحب کاخ سفید جلوگیری شود.
جان بولتون یکی از مخالفان سرسخت ایران است. بولتون با اشغال مقام فعلی خود، سیاست دولتی به قصد انزوا و ایراد فشار بر ایران را تقویت کرد، که منعکس کننده خصومت او با رهبران ایران است، که از زمانی که در دفتر رئیس جمهور جورج دبلیو بوش کار می کرد، ادامه دارد. او بعدها به عنوان یک فرد خصوصی، خواستار حمله نظامی به ایران و تغییر نظام آن کشور شد. به عنوان مثال، در ماه مارس 2015، سه ماه و نیم قبل از انعقاد معامله هسته ای، آقای بولتون مقاله ای را در The New York Times با عنوان "برای متوقف کردن بمب ایرانی، ایران باید بمباران شود" منتشر کرد. جان بولتون از همان ابتدا با توافق هسته ای مخالفت کرد و به طور کامل از رئیس جمهور ترامپ در تلاش او برای خروج از معاهده هسته ای حمایت نمود.
بولتون عقیده سیاسی خود را در یک عبارت بیان کرد: "چیزی با عنوان سازمان ملل متحد وجود ندارد. تنها جامعه بین المللی وجود دارد که می تواند توسط تنها ابرقدرت جهان که ایالات متحده آمریکا است هدایت شود." و این به رغم این واقعیت است که او در سالهای 2005 و 2006 نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد بود.
نیویورک تایمز می نویسد: نگرانی های فزاینده در مورد این واقعیت است که جان بولتون ممکن است در حقیقت مناقشه جدی با تهران را در زمانی که رئیس جمهور ترامپ دارد نفوذ در خاورمیانه را از دست می دهد، تحریک کند. اضطراب نه تنها در میان نظامیان و سیاستمداران آمریکا، بلکه در سراسر جهان مشاهده می شود. پس از همه، خطر اصلی این است که اقدامات رئیس جمهور ترامپ و کارمندان او، به ویژه، جان بولتون، غیر قابل پیش بینی است.