اگر به این ماجرا صحبت های اخیر وزیر دفاع آمریکا که اظهار داشته بود آمریکایی ها در صدد سرنگونی نظام و یا حمله به جمهوری اسلامی ایران نیستند و هیچ نقشه ای در این زمینه ندارند را اضافه کنید متوجه می شود که آمریکایی ها چند پالس یا پیغام بسیار مهم برای ایران فرستاده اند سه شرط اصلی ایران یعنی خودداری از تهدید به حمله و تلاش برای سرنگونی نظام و همچنین گفتگو بدون پیش شرط را پذیرفته اند.
گو اینکه روز پس از صحبت های آقای ترامپ بانک مرکزی ایران در بازار دخالت کرد و نیروی انتظامی دلال ها را بازداشت کرد و به دلیل نبود تعاملات قیمت ارز و طلا در ایران در یک روز حدود 15% کاهش یافت اما به هر حال ظاهرا برخی نیز هم در داخل و هم در خارج می خواستند این پالس را بدهند که اگر بنا باشد ایران با ایالات متحده گفتگو کند احتمال بهبود شرایط اقتصادی نیز وجود دارد.
امروزه علیرغم اینکه بسیاری باور دارند که همه مشکلات ایران به گفتگو با ایالات متحده وابسته است و همه این مشکلات با گفتگو با آمریکا حل می شود اما نباید فراموش کرد هیچ کدام از این آرزو ها حتی یک بار هم به نتیجه نرسیده و همیشه این آمریکایی ها بودند که به تعهدات خود عمل نمی کردند وهمیشه برخی ایرانی ها باور داشتند که گفتگو ها با آمریکا می تواند مشکلات آنها را حل کند.
آخریش هم که برجام بود و نتیجه اش را امروز می بینیم.
حال برخی فکر می کنند فقط این ایران است که به گفتگو با آمریکا نیاز دارد در حالی که چنین چیزی اصلا صحیح نیست.
باید متوجه باشیم که آمریکا هم به گفتگو با ایران نیاز دارد، مخصوصا آقای ترامپ، و برعکس سابق باید تلاش کنیم از این نیاز آمریکا بیشترین امتیاز و از تاریخ عبرت بگیریم چون شاید هیچ وقت چنین شرایطی برایمان پیش نیاید.
از زمانی که ترامپ در ایالات متحده به قدرت رسیده تا به حال، محبوبیت وی طبق آماری که خود مراکز آمار آمریکایی اعلام می کنند، پایین ترین سطح نسبت به دیگر رهبران آمریکا در تاریخ این کشور است.
یکی از مسایلی که بر محبوبیت آقای ترامپ تاثیر به سزایی داشته درگیری های بین المللی ای است که وی حتی با همپیمانان این کشور ایجاد کرده.
قطعا اگر در این شرایط ایران بخواهد با ایالات متحده پای میز مذاکره بنشیند این آقای ترامپ است که یک امتیاز بزرگ به دست آورده و بدون اینکه هیچ امتیازی به ایران بدهد فقط کافی است با رئیس جمهوری ایران یک عکس یادگاری بگیرد تا به همه بگوید ببینید سیاست فشار من جواب داده و ایرانی ها مجبور شدند طبق خواسته من پای میز مذاکره بنشینند.
قطعا قرار نیست که ایالات متحده هیچ امتیازی در این مذاکرات و یا گفتگو ها به ایران تقدیم کند و بنا نیست هیچ فشاری و یا تحریمی از بالا سر ایرانی ها برداشته شود و در نهایت همانگونه که ملاقات ترامپ با رهبر کره شمالی بی سر و ته ماند ملاقات ترامپ با رئیس جمهوری ایران هم به همین شکل خواهد بود.
تنها اتفاقی که پیش می آید این است که ترامپ چند عکس یادگاری می گیرد و به همپیمانان خود می گوید ببینید از این پس هر وقت خواستید ایرانی ها را رام کنید باید آنها را بیشتر تحت فشار قرار دهید.
بدیهی است که دیپلمات های ایرانی هم بخوبی متوجه این ماجرا می باشند و به همین دلیل هم دعوت ترامپ برای ملاقات با مقامات ایرانی هنوز بی پاسخ مانده.
حد اقل ایرانی ها باید ابتدا ایالات متحده را وادار کنند به توافق هسته ای برگردد و همه تعهدات خود طبق این توافق را انجام دهد تا هم آمریکا و هم جامعه جهانی متوجه شود که ایرانی ها بازیچه آمریکا نیستند.
پس می توان گفت که پیشنهاد آقای ترامپ از روی دلسوزی نیست بلکه از روی ناچاری است چون ایالات متحده متوجه شده علیرغم همه فشارهایی که بر علیه ایران وارد کرده نتوانسته یک اجماع بین المللی بر علیه ایران ایجاد کند و در صورتی که تحریم های جدید اعمال شود و جامعه جهانی با آن مخالفت کند یا همراهی ننماید یک شکست بزرگ برای آمریکا به حساب خواهد آمد به این دلیل بهتر است بهانه ای جهت تعلیق اجرای تهدیدات پیدا کند.
در پایان می توان گفت درست است که ایران خواهان مذاکره بدون پیش شرط بوده و هست اما این بدین معنا نمی باشد که ایران خواهان مذاکره بیهوده می باشد، باید مشخص باشد که هدف از مذاکره چیست و قرار است در نهایت دو طرف به کجا برسند و بدیهی است که در این شرایط فعلا به نفع ایران نمی باشد که پای میز مذاکره با آمریکا بنشیند وشاید زمان آن رسیده باشد که ایران پیش شرط برای نشستن پای میز مذاکرات بگذارد، حد اقل آن باید رفع همه فشار ها و تحریم های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تهدید های امنیتی از بالا سر ملت ایران تا به نتیجه رسیدن مذاکرات باشد.
ممکن است عقاید نویسندگان مقالات با سیاست های اسپوتنیک مطابقت نداشته باشد.