خبرگزاری اسپوتنیک- صادرات ایران به اتحادیه اروپا در پایان سال 2016 به پنج میلیارد و 494 میلیون یورو رسید و منابع مالی قابل توجهی توسط شرکتها و سرمایه گذاران اروپایی در ایران وارد شده تاجاییکه اتخاذ هرگونه تصمیمی که موجب فروپاشی توافقنامه هستهای شود مشکلات گسترده ای را ایجاد می نماید.
از جنبه تئوری، کشورهای امضا کننده توافقنامه هستهای بجز آمریکا که شامل کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، چین و روسیه میشوند میتوانند بدون مشارکت ایالات متحده آمریکا به توافقنامه هستهای پایبند بمانند. اما باید دید در حقیقت امر چنین اقدامی ممکن است و آیا اساسا برهم زدن این توافق هدف نهایی تمامی طرفین امضاء کننده این قرارداد و بویژه ایالات متحده می باشد. خبرگزاری اسپوتنیک در گفتگویی با دکتر مهدی مطهرنیا- استاد دانشگاه و آینده پژوه سیاسی این موضوع را که چرا ایران پایبند این تعهد است و وظایف خود را اجرا می نماید اما آمریکا خیر مورد بحث و بررسی قرار داد.
دکتر مهدی مطهرنیا گفت:
من معتقدم که هر دو کشور ایران و ایالات متحده به تعهدات خود در ارتباط با برجام با دو تفسیر متفاوت عمل می نمایند. ایالات متحده تفسیری مضیق و محدود از برجام را در دستور کار خود قرار داده است. تنها چارچوب دکترین محدودسازی همکاریهای بین المللی با ایران در تعریفی محدود از برجام و تنها با نگاه حداقلی به برجام عمل می کند، از طرف دیگر زمینه های ایجاد فضای حاشیه ای برای برجام در جهت احیای پرونده هایی که من آنها را سه قلوهای افسانه ای می نامم به انجام برسانند.
آمریکاییها در چارچوب پرونده سه قلوهای افسانه ای یعنی پرونده موشکی ایران، حمایت از تروریسم و دخالت در منطقه و نهایتا حقوق بشر در پی ایجاد محدودیتها و پیشگیری کردن از محدودیتهای چند محوری بیشتر هستند. از طرف دیگر می خواهند وزن ناشی از تحریم ها هسته ای را در چارچوب عدم پایبندی ایران به برجام و خروج از آن احیا نماید.
اکنون با توجه به تصویری که از آمریکاییها و تلاشهای دولت ترامپ در این زمینه داریم نمی توان گفت که اینکار عمل به قواعد موجود در برجام و به نوعی بهانه سازیها از بین برود.
دکتر مهدی مطهرنیا افزود، ایران می خواهد زمینه ساز و زمینه پرور ایجاد تعامل بیشتر با نظام بین الملل باشد. فراموش نکنیم برجام یک تعهد دو جانبه میان تهران و واشنگتن نیست، بلکه یک توافق بین المللی است که چهار قدرت بزرگ جهانی به همراه ایالات متحده آمریکا در یک سو و ایران در سوی دیگر آن را امضا کرده اند.
بنابراین اگر ایران متعهد است این تعهد در مقابل جامعه بین المللی و قدرتهای بزرگی که در این زمینه فعال بودند، می باشد. لذا این نکته را باید در نظر داشت که ایران اگر به برجام عمل می کند این بر مبنی یک تعهد بین المللی، حقوقی، سیاسی و از همه مهمتر در سپهر اندیشه ایرانیان مبتنی بر فرهنگ، تاریخ و تمدن ایرانی است که تلاش می کند تا به وعده های خود عمل نماید از این جهت این عمل و اقدام به کنش ایران بسیار زیبا و قابل تقدیر است.
مطهرنیا در ادامه خاطرنشان نمود، از جهت دیگر باید این سوال را مطرح نمود که ایالات متحده آمریکا به عنوان یک کشور دارای جایگاه مشخص و تعریف شده در نظام و ساختار بین المللی چرا زمینه های مناسب در راستای گسترش مدلی مانند ۱+۵ را به عنوان الگوی حل و فصل دیگر منازعات و اصطکاکهای خود با تهران و حتی با دیگر کشورهای منطقه در حل بحرانهای منطقه ای بکار نمی گیرد.
دکتر مهدی مطهرنیا در پایان افزود، خلاصه کلام ایالات متحده آمریکا در باب برجام تصویری بسیار مضیق و محدود دارد، از طرف دیگر می خواهد به گونه ای با محدود کردن برجام زمینه های ایجاد فضای محدود سازی همکاریهای بین المللی با ایران را بوجود بیاورد و تلاش می کند به کمک برجام زمینه پرور طرح سناریوهای سه قلوهای پرونده موشکی، پرونده حمایت از تروریست و دخالت در منطقه و نهایتا حقوق بشر را که موجب احیای تحریم های فلج کننده و پیچیده بر علیه ایران باشد.
همچنین در پی دیکته کردن اراده خود بر همپیمانان خویش و اروپاییها در دراز مدت است. نوع رفتار ایالات متحده و سیگنالهایی که در این مدت دیده شده، نشان دهنده همین معناست. در نهایت بر اساس «استراتژی جوجیتسو» سعی می کند در واقع تهران را تحریف نموده و در انجام برجام شانه خالی نماید و سپس بتواند تهران را با قدرت پرتاب کند، چراکه فشارهای ناشی از تحریک آمریکا در ارتباط با برجام نهایت موجب خروج ایران از برجام و سپس باردیگر مدیریت اجماع بین المللی قدرت در گستره جهانی بر علیه ایران و نظام بین المللی باشد.