گزارش و تحلیل

آن گاز سمی که ایرانیان بسیار زیادی را کشت، ساخت آلمان بود

© Fotolia / Nevenmآن گاز سمی که ایرانیان بسیار زیادی را کشت، ساخت آلمان بود
آن گاز سمی که ایرانیان بسیار زیادی را کشت، ساخت آلمان بود - اسپوتنیک ایران
اشتراک
طبق یک ضرب المثل در روسیه "بعضی ها در جنگ می میرند و بعضی دیگر نفع می برند". البته معادل این ضرب المثل در کشور های دیگر نیز وجود دارد.

چندی پیش پس از خواندن دو حکایت رخ داده  در زمان ها و مکان های مختلف دوباره به درستی این ضرب المثل یقین پیدا کردم.

حکایت اول رمان ولادیمیر ماکانین ، نویسنده معاصر روسی به نام "اسن" (Asan) است که رویدادهای آن در سالهای 90 قرن بیستم میلادی در چچن اتفاق می افتد. نیروهای مسلح فدرال روسیه که تلاش می کردند شبه نظامیان را پیدا کرده و از بین ببرند، مدت طولانی در کوه ها گیر کرده بودند. گاهی یک طرف و گاهی طرف دیگر به موفقیت های نظامی می رسید اما فقط گروه کوچکی از افراد نفع برده و از طریق این جنگ خونین پول به دست می آوردند. ارتباط آلکساندر ژیلین، سرگرد ارتش روسیه با همقطاری های خود قطع شده بود اما به ذخایر عظیم سوخت و بنزین که در حیطه مسئولیت وی بود، دسترسی داشت و حالا آنرا هم به نیروی های فدرال و هم به شبه نظامیان می فروخت. هم روس ها، هم شبه نظامیان خارجی و هم البته چچن ها وابسته به ژیلین هستند و تلاش می کنند رابطه خوبی با او داشته باشند.

چچن ها ژیلین را به نام بت اصلی معبد خود در دوره قبل اسلام که به شکل پرنده دودست عظیمی بود، اسن می نامیدند.

حکایت دوم، مصاحبه اریک وان دبک، روزنامه نگار هلندی با اودو اولفکوته، روزنامه نگار بین المللی مشهوراست. آقای اولفکوته اعلام کرد سازمان سیا به کارشناسان رسانه ای آلمانی پول می پردازد تا آنها "روایت های" مطابق با اهداف دولت امریکا خلق کنند. قهرمان مصاحبه در اثر پرفروش خود"روزنامه نگاری خود فروخته" نشان می دهد که چگونه به وی "یاد دادند دروغ بگوید ، فریب دهد و به مردم راست نگوید". اولفکوته، ویراستار سابق Frankfurter Allgemeine Zeitung،یکی از بزرگترین روزنامه های آلمان،هنگامی که به تالیف اخباری مشغول بود که آمریکا را مثبت و مخالفانش را مخفی نشان دهند بطور مخفیانه در فهرست مزد بگیران سازمان سیا و سرویس های اطلاعاتی آلمان گنجانده شده بود.

بخشی از مصاحبه اودو اولفکوته:" آنها (سازمان سیا) مرا به ماموریت های جاسوسی می فرستادند.  آنها در سال 1988 مرا سوار هواپیمای در حال پرواز به عراق کردند و من در آنجا به مرز ایران رفتم.  در آن زمان صدام حسین"پسر خوب" و یکی از نزدیک ترین متحدان آمریکا محسوب می شد. من در منطقه ای به نام زبیداد واقع در 36 کیلومتری مرز ایران شاهد آن بودم که چگونه عراقی ها هزاران ایرانی را با استفاده از مواد شیمیایی نظامی کشته و زجرکش می کردند. من همانطوری که به من می گفتند، رفتار می کردم و از حمله گازی عکس می گرفتم. وقتی به فرانکفورت برگشتم، معلوم شد روسای من خیلی به نقل دهشت هایی که شاهد آن بودم، علاقمند نیستند. آنها اجازه نوشتن مقاله را دادند اما آنرا بسیار کوتاه تر کردند و مثل این بود که من چیز کم اهمیتی را با خود آورده باشم. ضمنا آنها از من خواهش کردند عکس هایی را که گرفته بودم، به اتحادیه صنایع شیمیایی در فرانکفورت (Verband der Chemischen industrie) بدهم. آن گاز سمی که ایرانیان بسیار زیادی را کشت، ساخت آلمان بود".

بر اساس گفته های شاهد عینی به این نتیجه می رسیم که عقاب درنده سفید رنگ سازمان سیا(که در روی نشان آن به تصویر کشیده شده) با بال های بزرگ خود سایه عمیقی بر واقعیات کلیدی می اندازد.

وقتی اولفکونه از چنین فعالیتی و از کار در چنین سازمان های تحریف کننده اخبار کناره گیری کرد، اعلام نمود:" شرکت در این کارها برایم شرم آور است. متاسفانه نمی توانم کارهای انجام شده را تصحیح کنم". اما روزنامه نگار آلمانی در زمان خود از اینکه با بازتاب نادرست عملیات جنگی بین کشورهای دیگر درآمد به دست می آورد، خجالت نمی کشید.

سرنوشت آلکساندر ژیلین ملقب به اسن، شخصیت ادبی و ادو اولفکوته، آدم واقعی و خادم عقاب آمریکایی چه بود؟ اولی دو گلوله از یک سرباز مصدوم ارتش روسیه دریافت می کند که شلیک های وی به منزله اعتراض به نظم های شکل گرفته در جنگ چچن بود.

اولفکوته در مصاحبه خود گفت:" من در نتیجه حمله گازی که در سال 1988 در ایران شاهد ان بود، به شدت صدمه دیدم. یگانه کسی بودم که در حمله شیمیایی با استفاده از ماده سمی آلمانی زنده ماندم. من کمافی السابق از عواقب این حمله رنج برده و احساس درد می کنم. سه بار دچار سکته قلبی شدم و به این دلیل فکر می کنم بیشتر از چند سال دیگر عمر نخواهم کرد". این آخرین مصاحبه وی بود.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала