در وهله نخست باید از مسئولین اقلیم خودمختار کردستان عراق پرسید نوع و مدل حکومتی آینده آنها در صورت اعلام استقلال چیست؟ آیا آنها تصور تشکیل یک دولت فدرال را در ذهن خود دارند؟ در این صورت آینده پیش روی اقلیتهای قومی این اقلیم چه خواهد بود؟ به طور مثال آیا اعراب کرکوک میتوانند دارای یک ایالت خودمختار از لحاظ سیاسی باشند؟ اگر پاسخ مثبت است چه تضمینی وجود دارد که آینده رابطه ایالت خودمختار کرکوک در برابر کشور احتمالی کردستان، سرنوشت اقلیم خودمختار کردستان در برابر حکومت مرکزی عراق را پی نگیرد؟ و اگر پاسخ سوال فوق منفی ست آیا حکومت مرکزی کشور احتمالی کردستان، اعراب و دیگر اقلیتهای قومی واقع در اقلیم کردستان عراق را دارای حق تایین سرنوشت میدانند و به آنها اجازه برگذاری رفراندوم جهت استقلال را میدهد؟
از سوی دیگر بارزانی باید پاسخ گو باشد که اساسا چه تضمینی وجود دارد تا وی یک دیکتاتوری تمام عیار را در کشور احتمالی کردستان دایر نکند؟ ریاست کنونی بارزانی بر اقلیم کردستان امری کاملا خلاف قانون است زیرا بر اساس قانون ریاست منطقه کردستان، دوره ریاست منطقه یک دوره چهار ساله است که میتواند به مدت دو دوره نیز تمدید شود که با احتساب ریاست هشت ساله بارزانی از سالهای 2005 تا 2013، و البته تمدید مجدد آن به مدت دو سال این دوره زمانی حداکثر در سال 2015 میلادی به پایان رسیده است، پس شاهدیم که هم اکنون و قبل از استقلال کردستان، بارزانی حداقل به مدت 2 سال است که به طور کاملا غیرقانونی عنوان ریاست منطقه کردستان را یدک میکشد. البته پارلمان کردستان که به این امر معترض بوده نیز از سال 2015 تعطیل شده و رئیس آن یوسف محمد نیز به طور غیررسمی از سوی مسئولان اربیل ممنوع الورود است. حال باید پرسید آیا تضمینی وجود دارد که بعد از استقلال کامل کردستان عراق و تشکیل یک کشور مستقل نیز این عمل خلاف قانون، تبدیل به یک دیکتاتوری تمام عیار نشود؟
و در آخر، بارزانی همواره سخن از گفتگو با بغداد بعد از استقلال، جهت تقسیم عادلانه ثروت و مبارزه علیه تروریسم به زبان میآورد اما هیچ گاه نگفته است چرا هم اکنون که او رئیس یک اقلیم خودمختار تحت حاکمیت بغداد است این گفتگوها صورت نمیگیرد؟ چطور ممکن است در شرایطی که صلح میان کردستان و عراق به گتفگو ختم نمیشود، جنگ میان آن دو گفتگو را رقم زند؟
واکاوی این سه پرسش عمده نشان دهنده آن است که اساسا بحث استقلال کردستان عراق و تشکیل کشوری جدید در هارتلند جهانی بحران، بسیار دور از منطق بوده و با نگاهی واقع بینانه باید معترف بود بارزانی در اساس اهداف دیگری را بجز استقلال کردستان از برگذاری این همه پرسی در سر میپروراند که به عنوان نمونه میتوان به امتیازگیری از بغداد و کشورهای همسایه در جهت سرکوب اپوزیسیون کردستان و ادامه دیکتاتوری کوچک خود در اقلیم کردستان عراق اشاره کرد.