در خاندان آل سعود نیز همه چیز عادی نیست: در 2017 در آن چرخش بنیادی رخ داد: پادشاه آل سعود سنن موجود را نقض کرده و برخلاف مقررات پیشین نسل ارشد خاندان را از حکومت برکنار کرد و محمد بن سلمان پسر کوچک خود را ولیعهد اعلام نمود. پیشتر حکومت این پادشاهی از برادر به برادر تحویل می شد نه مانند سلطنت های اروپایی از پدر به پسر.
ناگفته نماند که عبد العزیز پادشاه اول عربستان (سال های حکومت از 1932 الی 1953) از زن های بی شمار 45 فرزند داشت و کلا در خاندن آل سعود 5- 6 هزار ولیعهد و امیر وجود داشت. ولی هیچ کس از نسل اول مدعیان پادشاهی، مخالف مقررات موجود نبود. بنا بر آن تاج این سلطنت به پسر بزرگ این خاندان می رسید. به این ترتیب شش پادشاه پسر عبد العزیز در تخت آن کشور عوض شدند تا موقعیکه پادشاه کنونی این رسم را عوض کرد. او ابتدا برادر و سپس برادرزاده بزرگ خود را از حکومت برکنار کرد. منطق وراثت بیشتر با مقررات اروپایی شبیه شد. سلمان همه چیز را به پسر کوچک خود داد. حالا خاندان سعودی در انتظار حوادث بعدی است. دیده می شود که از این به بعد هر ولیعهد می تواند مدعی پادشاهی باشد.
ولی مساله اصلی که بر اثر سقوط قیمت نفت برملا شد مساله زیربنایی بود. معلوم شد که 25 % سعودی های تا سن 30 سالگی بیکار هستند و آنها یا به حساب سوبسید های دولتی و یا والدین خود زندگی می کنند. ولی اکثرخانواده های عربستان در بخش دولتی وابسته به رشته در حال بحران نفت کار می کنند.
با روی کار آمدن سلمان بن عبد العزیز در 2015 صرفه جویی بودجه اعلام شد که اکثر کارمندان دولتی را در بر گرفت. آنها را از مزد های اضافی محروم کرده و به پرداخت پول گاز، آب و برق در ابعاد کامل مجبورشان کردند. همچنین مقام ها در تلاش آزاد کردن محل های کار برای افراد بومی به شکار کارگران خارجی دست زدند و بدین سان کارآفرینان محلی را که این کارگران را در اختیار داشتند مورد ضربه قرار دادند. همچنین سهام شرکت نفتی "ارامکو" به فروش گذاشته شد و این به معنای آن بود که بخشی از ثروت های طبیعی عربستان به مالکیت خارجی ها در خواهد آمد. به این ترتیب وضع مرسومی عربستان از نقطه سکون خارج شد.
ساکنان عربستان روز بروز بیشتر فقیر شدند و موج هنوز ضعیف اعتراضشان بلند شد. در این اوضاع و احوال محمد بن سلمان 31 ساله ولیعهد عربستان اعلام گردید. به نوشته "نیویورک تایمز"، او از پادشاه مبتلا به زوال عقل برای جنگ در یمن کسب موافقت کرده نشان داد که این کشور می تواند جنگ انجام دهد. منتها تلفات ارتش عربستان بیش از حد زیاد بوده و نظامیان فاقد تجربه این کشور چنان ضربات مهلکی به ساکنان به دفاع می زدند که به دنبال آن خط مشی وایعهد در رسانه های جهانی مورد انتقاد قرار گرفته و بدنام شد.
اختلاف با قطر که از 5 ژوئیه سال جاری ادامه دارد نیز بخشی از سیاست ولیعهد است. عربستان از قطر طلب می کند که روابط خود با ایران را قطع کند. ریاض می گوید قطر مجری سیاست ایرانی است و برنامه دور و درازی داشته و می خواهد مکه و مدینه را اشغال کند. وی در سخنانی تلویزیونی در 2016 گفت که نباید در انتظار آن بود که ایران با جنگ به عربستان بیاید، باید در خاک ایران جنگ بر پا کرد. ولیعهد می خواهد در قطر و یمن به ایران ضربه بزند. در این هنگام تعداد مخالفان ولیعهد در خاندان این کشور بیشتر می شود. آنها از این کار ناراضی هستند که بزودی کسی حاکم این کشور می شود که اصلا حق آنرا ندارد.
