شرط های تعجیزی برای قطر

© AFP 2023 / Adem Altanشرط های تعجیزی برای قطر
شرط های تعجیزی برای قطر - اسپوتنیک ایران
اشتراک
بالاخره وچند ساعت پس از دستور ایالات متحده شرط های کشورهای عربی برای آشتی با قطر اعلام شد، شرط هایی که مشخص نیست شرط است یا دستور العمل تسلط.

طبق همه معیارهای بین المللی همه شرط هایی که چهار کشور عربی برای قطر قرار داده اند به نوعی دخالت در امور داخلی این کشور به حساب می آید و در صورتی که قطر چنین شرط هایی را بپذیرد عملا به کشوری تحت الوصایه این کشورها تبدیل می شود.

احتمالا این کشورها نیز توقع ندارند قطر چنین شرایطی را بپذیرد، پس چرا این شرط ها را مطرح کرده اند؟

طبق معمول سعودی ها باور داشتند که چون رهبران پنجاه و یا شصت کشور را به مهمانی آقای ترامپ در ریاض دعوت کرده اند پس اگر بلا فاصله تصمیمی بگیرند اینان همه مطیع عربستان سعودی خواهند بود اما طبق معمول باز هم هیچ کشوری که بتوان نام کشور بر آن گذاشت را با عربستان سعودی همراه نشد.

دلایل زیادی برای برای عدم همکاری کشورها با عربستان سعودی – امارات – مصر و بحرین وجود دارد.

به جز مصر که بابت همکاری قطر با اخوان المسلمین واقعا از نظر امنیتی از قطر متضرر است بقیه کشورها اهداف دیگری برای هجمه خود به قطر دارند.

رقابت اقتصادی میان قطر و امارات عربی متحده اصلی ترین دلیل ورود امارات به این ماجرا می باشد. در حالی که امارات طی دهه ی نود و ابتدای دو هزار میلادی رشد اقتصادی قابل توجهی را شاهد بود قطر به تدریج در حال ربودن گوی قدرت اقتصادی از امارات در خلیج فارس بود.

در مورد عربستان سعودی اختلافات بر سر رهبری دو جریان مخالف یکدیگر در میان اهل تسنن یعنی جریان اخوان المسلمین از یکسو و جریان سلفی وهابی از سوی دیگر دلیل این اختلافات به حساب می آید.

اختلاف در واقع میان قطر و عربستان نیست بلکه میان عربستان و ترکیه می باشد که قطر در حال پس دادن تاوان آن می باشد.

به همین دلیل هم هست که می بینیم قطع روابط نظامی قطر با ترکیه جزو شرط های مطرح شده است و ترکیه در بزنگاه نیروی نظامی خود را به قطر اعزام کرد.

شاید بتوان گفت شرط قطع روابط قطر با ایران آخرین خواسته محاصره کنندگان باشد ونه اولین آن چون آنها می دانند که رابطه دوحه و تهران خیلی هم خوب نیست، همین مورد در مورد رابطه قطر با حزب الله صدق می کند چون به دلیل اختلافات بر سر جنگ در سوریه رابطه قطر با حزب الله هم در شرایط بسیار ناگواری قرار دارد.

در واقع این دو شرط یعنی قطع رابطه با ایران و حزب الله شرط هایی هستند که وضع کنندگان برای توجیه محاصره قطر قرار داده اند و می دانند که قطر در پذیرش آنها مشکلی ندارد و در نهایت می خواهند بگویند که قطر را وادار به انجام یک کاری کرده اند.

اما در مورد شبکه الجزیره وشبکه های رسانه ای قطری که می توان گفت یکی از کلیدی ترین این ماجرا ها به حساب می آید.

زمانی که قطر اقدام به تاسیس شبکه الجزیره نمود هیچ کدام از کشورهای عرب باور نداشتند که امکان ایجاد شبکه ای که بتواند با رسانه های غول پیکر غربی رقابت کند وجود دارد.

البته ای رویای قطری چیزی بود که بسیاری از دیگر کشورهای جهان نیز آن را باور نداشتند.

اما قطری ها توانستند این شبکه را ایجاد کنند و افتخار کنند که رئیس جمهوری ایالات متحده در دفتر کار خود به جای تماشای سی ان ان، الجزیره انگلیسی را تماشا می کند.

پس از مدتی شبکه الجزیره خود به قدرتمندترین سلاح قطر تبدیل شد و بسیاری دوران شهرت قطر را به قطر قبل از تاسیس الجزیره و قطر بعد از تاسیس الجزیره می شناختند.

وقتی که قطر توانست چنین کار عظیمی را انجام دهد بسیاری به فکر افتادند تا با الگو گرفتن از قطر همان کار را انجام دهند و دیگر کشورهای عرب مخصوصا عربستان سعودی و امارات ده ها کانال ماهواره ای ورسانه های مختلف نوشتاری و شنیداری تشکیل دادند تا رقیب الجزیره شوند اما در نهایت هیچ کدام نتوانستند به گرد الجزیره برسند و تاثیر این شبکه رسانه ای در سرتاسر جهان عرب با فاصله بسیار زیاد نسبت به شبکه هایی که عربستان سعودی و امارات و مصر تاسیس کردند مشهود بود وهست.

با وجود این شبکه رسانه ای بی برو و برگرد نفوذ قطر درون دیگر کشورهای عربی بسیار قوی خواهد بود و به این دلیل می توان گفت وقتی این کشورها نتوانستند از طریق رقابت سالم این رسانه را از گردانه خارج کنند در تلاش هستند از راه مصطلحا کثیف آن را از گردانه خارج کنند.

ماجرای اختلافات فیما بین عربستان سعودی و قطر به یمن هم بر می گردد.

علیرغم اینکه قطر در یمن با عربستان سعودی همراهی کرد و گروه های وابسته به اخوان المسلمین در جنگ بر علیه انصار الله با هدایت قطر از حمله عربستان سعودی حمایت کردند اما در نهایت این عربستان سعودی و امارات بودند که به سهم خواهی در یمن پرداختند و سهم یمن و اخوان المسلمین را کنار نگذاشتند.

به همین دلیل هم گروه های وابسته به اخوان المسلمین در یمن از ادامه جنگ روی زمین خودداری کردند و همه به سمت جنوب و شرق یمن بازگشتند و با توجه به اینکه اماراتی ها در جنوب مستقر شده بودند و در واقع جنوب یمن را سهم خود می دانستند در آنجا با اماراتی ها اختلاف پیدا کردند. 

عقب نشینی اخوان المسلمین که در یمن به نام حزب اصلاح از آنها یاد می شود منجر به آن شد که عملیات عربستان سعودی در یمن نیز فلج شود چون عربستان به خودی خود نیروهای جنگجوی لازم برای ادامه عملیات را ندارد و مزدوران خارجی ای را که برای جنگ در یمن اجاره می کند نه از انگیزه لازم برای جنگ برخوردار می باشند و نه با شرایط یمن آشنایی دارند.

برخی ممکن است که خوب پس بحرین کجای ماجرا است؟

می توان گفت هیچ جا، بحرین در حال حاضر مستعمره عربستان سعودی است و هر آنچه که سعودی ها القا می کنند را انجام می دهد واز خود هیچ اختیاری ندارد.

اما در مورد ایران می توان گفت اختلاف بر سر آن است که قطری ها همانند کویت و عمان و حتی بسیاری اماراتی ها و شاهزاده های سعودی و مردمان این کشورها ودیگر کشورهای اسلامی و عربی باور ندارند که ایران دشمن آنها است در حالی که مقامات سیاسی تازه کار سعودی و ایالات متحده تلاش دارند که ایران را به جای اسرائیل به عنوان دشمن اعراب و منطقه معرفی کنند، وچون قطر حاضر نشد در جبهه مقابل ایران که سعودی ها تلاش داشتند در ریاض تشکیل دهد با آنها همراهی کنند و بقیه کشورها قطر را الگوی خود قرار دادند خشم عربستان از قطر به اوج رسید.

ماجرایی که اینجا بسیار جالب است این است که برخی کشورهایی که عربستان روی آنها حساب باز می کرد نیز در جبهه مقابل عربستان قرار گرفتند.

مثلا پاکستان که عربستان باور داشت مطیع دستوراتش خواهد بود اینبار نیز همانند، زمانی که عربستان تلاش داشت این کشور را در جبهه مقابل ایران قرار دهد، از همراهی با عربستان در مقابل قطر هم خودداری کرد چون پاکستانی ها متوجه بودند که اگر این روند رفتاری با قطر بخواهد پا بگیرد ممکن است برخی هم به سراغ آنها بیاییند به هر حال شرایط پاکستان در ارتباط با گروه های اسلام گرا هیچ تفاوتی با قطر ندارد.

قطر به این دلیل به مکان استقرار طالبان و اخوان المسلمین و حماس و… تبدیل شد چون ایالات متحده و حتی خود عربستان سعودی خواهان آن بودند که بتوانند با این گروه ها در مکانی ارتباط داشته باشند، همین مورد در مورد پاکستان نیز صدق می کند.

اگر پاکستان فضای فعالیت طالبان و القاعده وگروه های وابسته به سلفی های وهابی و اخوان المسلمین را باز کرد به این دلیل بود که ایالات متحده از کانال عربستان سعودی تلاش داشت این گروه ها را سازمان دهی کند تا اهداف خود در افغانستان و عراق و دیگر کشورهای منطقه را پیاده کند نه اینکه دولت پاکستان علاقه داشت این گروه ها در سرزمین آن فعالیت کنند و حال که سیاست ایالات متحده تغییر کرده شاید بعد از قطر تصمیم بگیرند همان ماجرا را در قبال پاکستان نیز اجرا کنند.

با توجه به این شرایط می توان گفت امروزه علیرغم اینکه قطر در مقایسه با کشورهای عرب تحریم کنند بسیار کوچک به نظر می آید اما با توجه به معادلات جیوپلیتیک بین المللی به قدرت قدر رقیبی برای تحریم کنندگان تبدیل شده و این تحریم کنندگان هستند که امروزه باید تلاش کنند که خود را از این منجلاب خلاص کنند و نه قطر،چون با توجه به شرایط بوجود آمده این قطر است که امروزه دست بالاتر را دارد نه تحریم کنندگان.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала