گزارش و تحلیل

عصر حاضر، عصر شکست لیبرالیسم است

© Fotolia / ollyمجسمه آزادی آمریکادر زمینه غروب
مجسمه آزادی آمریکادر زمینه غروب - اسپوتنیک ایران
اشتراک
قرن بیستم خصوصا دهه هشتاد و نود آن را می‌توان زمان همه گیر شدن تئوری جهانی شدن یا گلوبالیزیشن نامید به طوری که این شاخصه یکی از پارامترهای مهم نظام بین الملل قرن گذشته محسوب می‌شد و با توجه به ادامه فعالیت همان نظام بین الملل، جهانی شدن همچنان نیز پارامتر بدیهی در روابط بین الملل محسوب می‌شود.

البته به صورت نظری می‌توان تولد تئوری جهانی شدن را به قرن پانزده میلادی نسبت داد اما آنچه امروز به نام جهانی شدن می‌شناسیم تا حدود بسیار زیادی محصول تفکرات مبتنی بر عبور از دو جنگ جهانی و جنگ سرد، شروع فعالیت‌های فضایی و به طور کلی وقایع قرن بیستم دانست. مهمترین سازمان‌های بین الملل منجمله سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، پیمان آتلانتیک شمال، اوپک و… محصول همین دوره فکری هستند.
البته میان این پدیده و پدیده از خود بیگانگی یا الیه نیشن نیز مرز بسیار باریکی قرار دارد که در نگاهی واقع بینانه می‌توان اینگونه ادعا کرد که هر کجا دولت‌ها نیاز به جهانی شدن را احساس کردند، برای همراه کردن مردم با این نیاز از مهره از خود بیگانگی بر علیه مردم با استفاده از عنصر تبلیغات بهره بردند. به عنوان نمونه در جریان حمله نظامی ایالات متحده به عراق در سال 2003، عراقی‌های مخالف رژیم صدام حسین اخبار و تحلیل‌های جنگ را از شبکه فاکس‌نیوز دنبال می‌کردند و نگرش ایدئولوژیک مجریان این شبکه که تمام جنگ را در قابل نبرد میان خیر و شر می‌دیدند ظاهرا تاثیری بر بینندگان عراقی آن نداشت!
سیاست جهانی شدن به دلیل ارجحیت قائل شدن برای ارزش‌های بین المللی نسبت به ارزش‌های ملی، به طور ناخواسته به سوی سیاست گذاری مبتنی بر نخبه گرایی نیل کرد و به دلیل ساختار تئوری نخبه گرایی، عوام فریبی یا دماگوئیسم نیز به یکی از ابزار حیاتی ساختار کنونی قدرت در جهان تبدیل شد.
به طور منطقی نگرشی که در مقابل عوام فریبی قرار می‌گیرد، نظریه عوام گرایی یا پوپولیسم است که بر خلاف تفکر عامه، در تئوری دارای تفاوت زیادی نسبت به عوام فریبی نیز می‌باشد. عوام فریبی به بیان استدلال و مغالطه به منظور تحریک احساسات و هیجانات جمعی در جهت متقاعد کردم مردم به امری خلاف امور واقع اطلاق می‌شود، در حالی که عوام گرایی نگرشی‌ست فلسفی در فلسفه سیاست که به طرفداری از علایق مردم عامه در برابر نخبگان پرداخته یا حداقل نمایش پرداختن را اجرا می‌کند. بر اساس آنچه ذکر شد عموما در جهان غرب عوام فریبی یک ابزار حکومتی محسوب می‌شود و عوام گرایی ابزاری‌ست برای اپوزیسیون در مقابل پوزیسیون‌های حاکم، و دقیقا به همین دلیل است که هواداران نهادگرایی بین المللی، مخالفان خود را پوپولیسم می‌نامند.
پارامترهای شکل دهنده نظم بین الملل قرن بیستم و وقایع جهانی دارای رابطه‌ای دیالکتیک بوده که این مسئله باعث تغییر و تضعیف در ساختار این پارامترها شده است، به طور مثال می‌توان به تغییر متوازنه قدرت در اکثر مناطق جهان اشاره کرد که بر خلاف قرون گذشته با سرعت بسیار زیادی صورت می‌پذیرد. این استدلال به همان میزان که تاییدی ست بر تغییر نظم کنونی، تاییدی ست بر تاخیر واقع شدن نظم جایگزین و از این روی دوران گذار کنونی در نظام بین الملل تا حدودی طولانی مدت خواهد بود و دقیقا در همین جاست که اهمیت و نقش پوپولیسم نمایان می‌شود.
پوپولیسم به واقع مهم‌ترین ابزار در دوران گذار نظام بین الملل محسوب می‌شود و تا زمانی که نظم جایگزین بین الملل ساختار خود را شکل دهد، شاهد وقوع گسترده مردم گرایی و به تبع آن تضعیف پارامترهای جهانی شدن و تئوری‌های مبتنی بر لیبرالیسم، و بروز سیاست‌های مبتنی بر منافع ملی، عموما در چهارچوب تئوری واقع‌گرایی و انشعابات آن خواهیم بود.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала