پناهجویان سوری در ترکیه: آرزوها بسیارند و بدبختی یکی است

© Sputnik / Valeriy MelnikovСирийские беженцына блошином рынке в одном из районов Измира, Турция
Сирийские беженцына блошином рынке в одном из районов Измира, Турция - اسپوتنیک ایران
اشتراک
بخش پنجم

در پنجمین بخش این گزارش ویژه درباره حقایق زندگی پناهجویان سوری در ترکیه، خبرنگار اسپوتنیک شرایط زندگی این مردم را در شهر استانبول پایتخت ترکیه بررسی کرده است. مهاجران سعی دارند خود را با شرایط بیگانه سازگار کنند و ماجرای زندگی، نگرانی ها و آرزوهایشان را با خبرنگار درمیان می گذارند.

در شرایطی که برخی از پناهجویان سوری زندگی را در استانبول آغاز کرده اند، همه آنها نگاهشان را به اروپا دوخته اند و بخش اعظم این افراد سعی دارند هرچه بیشتر خود را با شرایط جدید زندگی سازگار کنند.

آرزوی پناهجویان رسیدن به اروپا از راه های غیرقانونی و تبدیل شدن به شهروند این کشورهاست. هر پناهجویی که به ترکیه می رسد می تواند برای پناهندگی به کشور ثالث از کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان درخواست کند، اما همه می دانند که این پروسه بسیار طولانی است. به عنوان مثال، اگر یک مهاجر خود را به آلمان — مقصد اکثر پناهجویان برساند، می تواند برای دریافت پناهندگی درخواست داده و به وی اجازه موقت برای زندگی می دهند.

صفوف دریافت ویزا از سرکنسولی آلمان در استانبول بسیار طولانی است.

هر روز صبح در مقابل درب سرکنسولی آلمان در استانبول صفی از پناهجویان خواهان دریافت ویزا شکل می گیرد. سرکنسولی بخش ویژه ای برای رسیدگی به امور پناهجویان سوری باز کرده است. در این قسمت پناهجویانی که زبان آلمانی، انگلیسی و یا ترکی نمی دانند، به کمک یکی از کارکنان سفارت که زبان عربی می داند، از مرحله مصاحبه برای دریافت ویزا رد می شوند.

صبح هنگام که ما به کنار سرکنسولی آلمان رسیدیم، ساعتی قبل از بازشدن درب کنسولگری صف طویلی از پناهجویان سوری در محل بودند. بیشتر آنها می خواستند مدارکشان را برای دریافت ویزا تحویل دهند و به اقوام خود در آلمان ملحق شوند.

ابتدا به سراغ محمد جوان 27 ساله رفتیم که از حلب به استانبول آمده بود. او برای ما تعریف کرد که همراه با خواهرش به کنسولگری آلمان آمده اند تا مدارکشان را تحویل بدهند و ویزا بگیرند. شوهر خواهرش قبل از آنها از طریق غیرقانونی و از راه دریا خود را به آلمان رسانده بود. خواهر محمد با تکیه بر این اصل که قصد پیوستن به خانواده اش را دارد، درخواست ویزا کرده است. ما از این دو نفر پرسیدیم که آیا واقعا مایل به مهاجرت به آلمان بوده اند. محمد در پاسخ گفت: «نه، چنین قصدی نداشتیم. من از وضعیت زندگی ام در ترکیه راضی ام». محمد می گوید که پزشک است و در حال حاضر دوره آموزش زبان ترکی را می گذراند تا بتواند در ترکیه به عنوان پزشک کار کند».

شرایط در آلمان خیلی بهتر است، به همین خاطر به آلمان می رویم.

ماهیر مرد 44 ساله اهل حلب برای خبرنگار ما تعریف کرد که پسرانش در آلمان هستند و او هم می خواهد به آنجا برود. او درباره برنامه مهاجرتش به اروپا می گوید: «در ترکیه امکانات خیلی کمتر است، به همین خاطر می خواهم به اروپا بروم. در اروپا به مهاجران مسکن می دهند، افراد می توانند تحصیل کنند و مشغول به کار شوند. در اینجا کار هست، اما سوری ها را مجبور به کار زیاد در مقابل حقوق کم وادار می کنند»

پسران ماهر از طریق غیرقانونی از راه دریا به یونان و سپس آلمان رفته اند. ماهر درباره سایر اعضای خانواده که در حلب مانده اند می گوید: «زندگی ما را از هم جدا کرد. آیا سرنوشت دوباره ما را به هم می رساند؟ انشالله».

سیبه دختر جوان 19 ساله سال 2015 به ترکیه آمده است. همسرش از راه غیرقانونی ابتدا به بلغارستان و سپس به آلمان رفته است. اگر به این دختر ویزا بدهند، او می تواند به خانواده اش ملحق شود و مجددا با همسرش زندگی کند.

«من اصلا فکر نمی کردم که سوریه را ترک کنم».

بعد از بازدید از محل سرکنسولی آلمان خبرنگار ما به سراغ میادا دختر جوان 37 ساله سوری رفت که از شهری در شمال سوریه به استانبول نقل مکان کرده بود. او سال 2014 به ترکیه آمده است. این جوان می گوید: «من اصلا فکر نمی کردم که روزی سوریه را ترک کنم. اما داعش برادر من را زنده زنده سوزاند، او فقط 23 سال داشت. بعد از این اتفاق ما همه به ترکیه فرار کردیم».

به گفته میادا، او در سوریه معلم مدرسه ابتدایی بوده. اولین بار که به ترکیه آمده، شروع به تدریس زبان در دوره های آموزشی زبان کرده است، اما به دلیل کامل نبودن مدارکش برای تدریس، نتوانسته به این کار ادامه بدهد. او می گوید: «همسرم کار ساختمانی می کرد، اما از بالای ساختمان پایین افتاد، به همین خاطر دیگر نمی تواند کار کند. ما پولی برای زندگی نداریم، با کمک نزدیکانمان خرجمان را تامین می کنیم».

«اروپا نمی خواهد ما را بپذیرد».

بعد از ترک خانه میادا، راهی منطقه بالات شدیم. در این شهر اتحادیه همبستگی اجتماعی و کمک های درویش بابا فعال است. در اینجا با پناهجویان سوری که در کلاس های زبان ترکی حاضر می شوند گفتگو کردیم. یکی از محصلین فاطمه دختر 24 ساله ای است که یک سال پیش از حلب به استانبول آمده و با دو فرزند 6 و 9 ساله اش در منطقه بالات زندگی می کند. فاطمه می گوید که از زندگی در استانبول راضی است و هیچ دلیلی برای عزیمت به اروپا ندارد. او می گوید: «اروپا نمی خواهد ما را بپذیرد، آنها از اسلام می ترسند. زندگی در استانبول خوب است. اینجا مسجد زیاد است».

 

ادامه دارد…

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала