عدهای این شبه ائتلاف را در راستای هماهنگی این سه قدرت منطقهای با دولت ترامپ دانسته و آینده این روند را برای تهران مخاطره آمیز پیش بینی میکنند که به نظر این جانب موضع فوق، منطبق بر واقعیت نیست.
در وهله نخست باید توجه داشت عربستان سعودی از زمان سلطنت سلمان بن عبدالعزیز برای جلوگیری از افول نفوذ خود در خاورمیانه، در تلاش برای ایجاد ائتلاف بوده که به عنوان نمونه میتوان به تلاش برای ایجاد ائتلاف نظامی با بهانه یورش به یمن یا ائتلاف دیپلماتیک با مشارکت ترکیه و مصر اشاره کرد که البته ریاض در هیچ کدام از این موارد آنطور که انتظار داشت به موفقیت دست پیدا نکرد. نزدیکی مواضع اظهاری از سوی ترکیه، اسرائیل و عربستان را نیز باید در راستای همین تلاش ریاض دسته بندی کرد که بعد از ناامیدی از نزدیکی مصر به مواضع عربستان در قبال تحولات منطقه، اسرائیل را جایگزین این کشور در طرح ائتلافی خود کرده است. با این اوصاف تحرکات اخیر این سه بازیگر منطقهای را نمیتوان به طور عمده تحت تاثیر روی کار آمدن دونالد ترامپ دانست.
اسرائیل و عربستان و متحدانش، ایران را به دلایل غیر مشابه دشمن خود میدانند و با وجود عدم نزدیکی حداکثری میان این دو طیف قدرت در خاورمیانه، وجود دشمن مشترکی به نام ایران آنها را به فکر ایجاد ائتلاف انداخته است. تلآویو حاضر است در ازای این نزدیکی مواضع، به دشمنی دیرینه میان اعراب و اسرائیل پایان دهد و این طرح به مثابه صلح میان اعراب و اسرائیل، هدفی ست که بیش از نیم قرن از سوی اعراب خاورمیانه پیگیری شده است. اسرائیل نیز با این طرح، هم به پشتیبانی سنی مذهبان در مقابل نیروهای شیعه تحت حمایت ایران دست خواهد یافت و هم با توجه به نفوذ عربستان در میان نیروهای جهادی سنی، تا حدودی از خطر بالقوه آنها امان خواهد بود.
با توجه به آنچه ذکر شد اسرائیل برنده مطلق ائتلاف فوق میباشد حتی اگر دستاوردهای فوق الذکر به شکل حداکثری تحقق نیابند. اما آیا عربستان و متحدانش نیز برنده این معامله خواهند بود؟
اسرائیل و عربستان و متحدانش، ایران را به دلایل غیر مشابه دشمن خود میدانند و با وجود عدم نزدیکی حداکثری میان این دو طیف قدرت در خاورمیانه، وجود دشمن مشترکی به نام ایران آنها را به فکر ایجاد ائتلاف انداخته است. تلآویو حاضر است در ازای این نزدیکی مواضع، به دشمنی دیرینه میان اعراب و اسرائیل پایان دهد و این طرح به مثابه صلح میان اعراب و اسرائیل، هدفی ست که بیش از نیم قرن از سوی اعراب خاورمیانه پیگیری شده است. اسرائیل نیز با این طرح، هم به پشتیبانی سنی مذهبان در مقابل نیروهای شیعه تحت حمایت ایران دست خواهد یافت و هم با توجه به نفوذ عربستان در میان نیروهای جهادی سنی، تا حدودی از خطر بالقوه آنها امان خواهد بود.
با توجه به آنچه ذکر شد اسرائیل برنده مطلق ائتلاف فوق میباشد حتی اگر دستاوردهای فوق الذکر به شکل حداکثری تحقق نیابند. اما آیا عربستان و متحدانش نیز برنده این معامله خواهند بود؟
اگر ریاض نگاهی واقع بینانه به تحولات و روندهای منطقه خاورمیانه داشته باشد در خواهد یافت که آنکارا هرگز و تحت هیچ شرایطی شریکی قابل اعتماد در ائتلافها نخواهد بود زیرا دکترین سیاست خارجه ترکیه همواره بر پایه تحقق منافع مبتنی بر آرمانگرایی ناسیونالیستی پی ریزی شده که قابل تغییر نیز نیست. بر این اساس با جرات میتوان ادعا کرد در شرایط معمول، آنکارا بر علیه تهران موضع گیری جدی نخواهد کرد و این مسئله با اهداف ائتلافی عربستان در تضاد مطلق است.
در باب اسرائیل نیز، اولا اگر محصول این ائتلاف کاهش تنش میان اسرائیل و اعراب باشد، ریاض میتواند توان خود را معطوف به مقابله با ایران کرده و ثانیا از پتانسیل دیپلماتیک اسرائیل در جهت همراه کردن ایالات متحده با خود در مقابله با ایران استفاده کند.
اما این مسئله منجر به تنش بیشتر میان عربستان و ایران خواهد شد که با توجه به نفوذ ایران در حدفاصل مرزهای غربی خود تا دریای مدیترانه، یمن و مناطق شرقی عربستان و وجود جنگ نیابتی میان این دو کشور، قطعا به نتایج مثبتی در راه حل بحران خاورمیانه ختم نخواهد شد. شاید درگیری نظامی میان ایران و عربستان دور از ذهن باشد ولی باید توجه داشت سطح تنش میان این دو کشور در حال حاضر در بالاترین حد ممکن قرار دارد و اگر تهران از واقع بینی فعلی خود سود نمیبرد شاید اکنون شاهد درگیری نظامی مستقیم و البته به صورت حداقلی میان این دو قدرت منطقهای بودیم.
علی ایحال برگ تصمیمهای حیاتی خاورمیانه این بار در دستان حکام عربستان سعودی است تا میان یک صلح مقطعی میان اعراب و اسرائیل، و تلاش برای درک متقابل در جهت ایجاد صلح بزرگ میان خود و ایران، یکی را انتخاب کنند.
در باب اسرائیل نیز، اولا اگر محصول این ائتلاف کاهش تنش میان اسرائیل و اعراب باشد، ریاض میتواند توان خود را معطوف به مقابله با ایران کرده و ثانیا از پتانسیل دیپلماتیک اسرائیل در جهت همراه کردن ایالات متحده با خود در مقابله با ایران استفاده کند.
اما این مسئله منجر به تنش بیشتر میان عربستان و ایران خواهد شد که با توجه به نفوذ ایران در حدفاصل مرزهای غربی خود تا دریای مدیترانه، یمن و مناطق شرقی عربستان و وجود جنگ نیابتی میان این دو کشور، قطعا به نتایج مثبتی در راه حل بحران خاورمیانه ختم نخواهد شد. شاید درگیری نظامی میان ایران و عربستان دور از ذهن باشد ولی باید توجه داشت سطح تنش میان این دو کشور در حال حاضر در بالاترین حد ممکن قرار دارد و اگر تهران از واقع بینی فعلی خود سود نمیبرد شاید اکنون شاهد درگیری نظامی مستقیم و البته به صورت حداقلی میان این دو قدرت منطقهای بودیم.
علی ایحال برگ تصمیمهای حیاتی خاورمیانه این بار در دستان حکام عربستان سعودی است تا میان یک صلح مقطعی میان اعراب و اسرائیل، و تلاش برای درک متقابل در جهت ایجاد صلح بزرگ میان خود و ایران، یکی را انتخاب کنند.