ژنرال ها به این نتیجه رسیدند که اختلاف نظامی با روسیه یا چین «بسیار مرگبار و سریع» خواهد بود و ابعاد عملیات جنگی گستردهتر از هر اختلاف دیگر در طول 60 سال اخیر خواهد بود. ژنرال مارک میلی رئیس ستاد نیرو های زمینی آمریکا حتی اعلام کرد که اینگونه جنگ «عملی شدنی».
به نوشته «ایندپندنت»، ویلیام هیکس یک ژنرال دیگر ذکر کرد که هوش مصنوعی و سامانه های اتوماتیزه شده تسلیحات، اختلافات نظامی آینده را تسریع خواهند کرد. هیکس گفت: «سرعتی که ماشینها با آن خواهند توانست در آینده نزدیکی تصمیم بگیرند به استعداد ما در هدایت از آنها چالش خواهند گفت و این امر ایجاب خواهد کرد که میان انسان و ماشین روابط جدیدی برقرار شود. وی اشاره کرد که دستاورد های تکنولوژیک روسیه و چین کاخ سفید را وادار کرد به چنین ابعاد گسترده ای آماده شود که ارتش آمریکا از زمان جنگ در کره ندیده است». در پشت سر این گفتهها چه چیزی نهفته است و آیا این سخنان را باید جدی گرفت یا نه؟
ایالات متحده و روسیه بزرگترین قدرتهای هسته ای جهان هستند و هر کدام از آنها دارای هزار ها کلاهک هسته ای است. تعداد کلاهک های جنگی چین نیز کم نبوده و بنا به برخی برآوردها به 400 کلاهک می رسد. همانا اختراع و تولید تعداد زیاد سلاح های هسته ای در قرن 20 سبب آن شد که درگیری مستقیم میان قدرتهای هسته ای عملاً غیر ممکن شد ساده به این علت که در صورت کاربرد این اسلحه تلفات — فاجعه بار بوده و ممکن است طرفهای در حال جنگ همدیگر را منهدم کنند. بعبارت دیگر در این جنگ یا فاتح اصلاً نبوده و یا طرف برنده با چنان تخریبات و تلفات انسانی و آلودگی جهانی محیط زیست رو برو خواهد شد که این کار پیروزی اش را بیمعنا خواهند کرد. ولی این ها سبب آن نشده که بازیگران جهانی مبارزه با همدیگر را قطع کردند. منتها مبارزه در مقطع عملیات جنگی غیر مستقیم قرار گرفته که آنرا «جنگ پروکسی» میگویند یعنی رویارویی غیر مستقیم از طریق کشور های ثالث و یا از طریق پیاده کردن عملیات محرمانه. اختلاف در ویتنام نمونه این جنگ است. آمریکا طرف مستقیم این جنگ بود ولی اتحاد شوروی بطور رسمی طرف خارج از گود بود هر چند که به حکومت کمونیستی ویتمام شمالی کمکهای همه جانبه میرساند و بدون این کمکها این کشور قادر نبود به پیروزی برسد.
به زحمت می توان تصور کرد که امروزه ژنرال های آمریکایی از پیامد های اختلاف هسته ای بیخبر باشند. هیچ شکی نیست که اختلاف گسترده با روسیه و چین که طراحان استراتژی واشنگتن توصیف میکنند حتماً به اختلاف هسته ای تبدیل خواهد شد. در ضمن از گفتههای ژنرال های آمریکایی چنین بر میآید که گویا سلاح هسته اصلاً وجود ندارد و یا امکان کاربرد آن را نباید در نظر گرفت. اینجا مطلب سر چه چیز است؟ درواقع مطلب سر این است که این ژنرال ها حالا هم در جنگ شرکت میکنند و گفتههای شان بخشی از این جنگ میباشد و این، جنگ خبری.
هدف این اعلامیه های پر سر و صدا ارزیابی واقعی امکان بروز اختلاف نظامی میان آمریکا و روسیه نیست بلکه پاشیدن نفت به آتشی است که رسانههای آمریکایی در کارزار ضد روسی آن را روشن می کنند. تهدید به جنگ بزرگ آن هم با استناد به سخنان نظامیان بلندپایه همیشه به جامعه تأثیر میگذارد و در بسیاری گزارش های منتشره در روزنامه ها، مجلات و تارنما های اینترنتی که روسیه را متهم میکنند پخش می شود. روسیه را به حملات هکر ها، به جنایات نظامی، به تلاش تاثیرگذاری در انتخابات آمریکا و غیره متهم می کنند. چنین تاکتیکی تازگی ندارد. سلاح خبری علیه ایران نیز بکار برده شد وقتی که رسانهها و حتی سینماگران آمریکا تلاش کردند با هر وسیلهای شده چهره ایران را سیاه کنند.
سخنان جنگجویانه ممکن است هدف دیگر را نیز داشته باشد. بر هیچکس پوشیده نیست که لابی نظامی- صنعتی آمریکا از چه نیرویی برخوردار است. شرکت های تولید کننده اسلحه باید محصول خود را بفروش رسانده و برای طرح ریزی سلاح های جدید از دولت آمریکا پول بگیرند. خطر جنگ احتمالی با دشمن قوی خطرناک بهترین مشوق برای واگزاری این سرمایهگذاری ها است. و ژنرال ها هم در پرتوی افزودن خطر جنگ از پیشبینی های تیره و تار در باره اختلاف مرگبار و سریع در آینده سود می برند. تنها بهای این گونه اعلامیه ها در شرایط موقعیت انفجارزای کنونی ممکن است بیش از حد بالا از آب در آید.