بزرگترین چالشی که شاهزاده محمد با آن مواجه است اختلافات درونی خاندان سلطنتی است.
علیرغم اینکه ملک سلمان با کودتای درونی توانست همه شاهزاده هایی که فعلا می توانند برای فرزندش چالش ایجاد کنند را برکنار کرد اما این برکناری نمی تواند بر خواسته باطنی بسیاری از آنها که همانا رسیدن به کرسی پادشاهی و قدرت است تغییر ایجاد کند. به هر حال بسیاری از آنها خود را محق تر می دانند که پادشاه شوند تا محمد. افرادی مانند مقرن بن عبد العزیز که طرفداران بسیار زیادی در گارد سلطنتی دارد — یا بندر بن سلطان که هنوز نفوذ زیادی در سیستم های امنیتی دارد — یا فیصل بن بندر و ترکی بن عبد الله و… شاید اگر نیاز باشد نام ببرم اما به هر حال طلال بن عبد العزیز و احمد بن عبد العزیز هنوز زنده هستند و طبق وصیت ملک عبد العزیز آنها در رسیدن به عرش اولاتر می باشند. بماند که شاهزادگانی مانند ولید بن طلال و ده ها شاهزادی دیگر همردیف محمد بن سلمان خود را مدیران لایق تری می دانند تا محمد بن سلمان.
همانگونه که پس از فوت ملک عبد الله بن عبد العزیز فرزند مقتدر وی یعنی مقرن بن عبد العزیز توسط ملک سلمان کنار گذاشته شد، هیچ بعید نیست در صورتی که هرگونه اتفاقی برای ملک سلمان پیش آید و محمد بن نایف به حکومت برسد محمد بن سلمان را بر سر کار نگاه دارد.
به هر حال محمد بن سلمان با تمام توان تلاش دارد تا خود را لایق جانشینی پدر کند و به همین دلیل هم در همه عرصه های بین المللی و داخلی فعالانه با اقتداری که به پشتوانه پدر دارد حضور می یابد.
مشکل اینجاست که علیرغم اهمیت بسیار زیاد مشاورین در موفقیت یا شکست یک رهبر ظاهرا وی مشاوران خوبی را برای خود انتخاب نکرده.
قطعا بسیاری از جوانان عربستان سعودی بسیار از دیدن وی با تیپ جوان در کنار مارک زاکربرگ (موسس فیس بوک) بسیار متاثر خواهند شد اما ای کاش همه ماجرا برای وی همین جا ختم می شد.
مشاوران نالایق وی رهبری حمله به یمن را بر گردن او انداختند و به وی القا کردند که پیروزی در یمن قابل دسترسی می باشد و وی می تواند پس از آن به عنوان یک فرمانده نظامی و قهرمان ملی رهبری مملکت را عهده دار گردد.
مشاوران وی همچنین با بیان نطق ها و طرح های آتشین آینده تاریکی را برای او رقم می زنند که در آن عربستان سعودی درگیر جنگ های فرسایشی خواهد بود که معلوم نیست آیا اصلا عربستانی وجود داشته باشد یا نه.
همه شواهد دال بر آن است که توافقات بسیار سریع پشت پرده میان کشورهای بزرگ منطقه و جهان در حال شکل گیری است تا بر اساس آن مشکلات منطقه بگونه حل وفصل شود وعربستان سعودی در این ماجرا خارج گود می باشد.
برخی شاهزاده ها و مشاورین خود را دوست معرفی می کنند، ولی آینده ثابت خواهد کرد دشمن ملک سلمان و فرزندش محمد هستند، تابو شکنی کرده اند و مستقیم با دشمنان تاریخی اعراب ومسلمانان (از طرف ملت های عرب و مسلمان) یعنی اسرائیلی ها نشست و برخواست دارند و این دیدگاه را بیان می کنند که اسرائیل درب پشتی ایالات متحده می باشد و عربستان سعودی با برقراری ارتباط با اسرائیل خواهد توانست جایگاه خود در منطقه را تقویت کند. باید یادآوری کرد که همانقدر که رابطه اردن و مصر با اسرائیل به تثبیت موقعیت آنها کمک کرد رابطه عربستان سعودی با اسرائیل می تواند به تثبیت خاندان حاکم کمک کند. وقطعا ادامه روند دوستی میان عربستان و اسرائیل می تواند به یک شورش داخلی کشیده شود.
فرصت طلایی محمد بن سلمان الآن است و نه دو سال پیش و نه یک سال دیگر.
اگر وی می خواهد واقعا جایگاه خود را به عنوان یک رهبر تثبیت کند باید چند قدم محکم در تغییر سیاست های کشورش بردارد.
تلاش کند عربستان سعودی در حل بحران های سوریه و عراق همراه بقیه باشد و نه رودر روی دیگران و شاید بهتر باشد از سیاست مدار کارکشته ای مانند اردوغان الگو برداری کند و در زمان مناسب راهی که منافع خود و کشورش را تامین می کند انتخاب کرد و غرق ایدآل ها نشد. همین چند ماه پیش آقای پوتین به خون اردوغان تشنه بود اما در اجلاس جی 20 اردوغان نشان داد که آنقدر سیاست مدار زیرکی است که تمام وقت کنار آقای پوتین بود و تلاش داشت کینه ها را از دل او در بیاورد. اگر محمد بن سلمان شجاعت به خرج دهد و به جای رویارویی با ایرانی ها کنار آید 90 درصد راه حل بحران های بین المللی عربستان سعودی را رفته. و خواهد توانست به کمک ایران همه دغدغه های خارجی کشورش را برطرف کند. بدیهی است در این شرایط خواهد توانست امکانات کشور خود را در پیشرفت آن سرمایه گذاری کند وخود را به عنوان یک رهبر لایق نشان دهد.
در صورتی که توافقات بین المللی برای حل بحران خاورمیانه اجرایی شود تازه بزرگترین چالش های عربستان سعودی شروع خواهد شد. بخش بزرگی از جنگجویانی که در حال حاضر در سوریه و عراق مستقر هستند اتباع عربستان هستند و در صورت بازگشت به کشور خود برای حکومت مرکزی مشکل ساز خواهند بود حال اگر نخواهیم بگوییم که ممکن است بخواهند حتی ناکامی خود در سوریه و عراق را آنجا جبران کنند.
ادامه روند جنگ در یمن کاملا به ضرر عربستان سعودی می باشد و علاوه بر اینکه منابع آن را در خود می بلعد روند جدید حمله انصار الله و ارتش یمن به داخل عربستان سعودی ممکن است امنیت این کشور را به خطر بیاندازد و افسار از دست عربستان در برود مخصوصا که تقریبا همه همراهان عربستان سعودی مخصوصا دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس همه عرصه را خالی کرده اند و نیروهای خود را از یمن خارج نموده اند.
روند دیوانه وار رفتار پادشاهی بحرین که همه رفتارهای خود را زیر عبای عربستان انجام می دهد نیز می تواند منجر به یک انفجار در شرایط داخلی بحرین گردد و شعله های آن به داخل عربستان نیز ممکن است برسد. شاید بهتر باشد شاهزاده جوان ومقتدر به فکر تغییر سیاست عربستان سعودی در این کشور کوچک باشد.
جد اکبر وی یعنی ملک محمد بن سعود زمان بنیانگذاری نسل اول خاندان سعودی هم سن محمد بن سلمان بود، اما قطعا اگر شاهزاده محمد بن سلمان میخواهد بنیانگذار نسل چهارم خاندان سعودی باشد مجبور است تصمیماتی بگیرد که در حد و قواره بنیانگذار باشد.
