حافظان آسمان

© Sputnik / Evgeny Biyatovکلیسای چوبی نزدیک پارک ملی «کنوزریه» روسیه
کلیسای چوبی نزدیک پارک ملی «کنوزریه» روسیه - اسپوتنیک ایران
اشتراک
کلیسا را بردند اما« آسمان» را هر چه گشتند پیدا نکردند.

پس از یک روز و نیم سفر با قطار از مسکو و  سه ساعت با اتوبوس  از شهر « پلِستسک»  شما به  پارک ملی «Kenozerie » خواهید رسید.  این سفر طولانی،  علاقمندان  دیدن این جای باصفا و اعجاب آور را نمی ترساند.  در آنجا کلیساهای کوچک  ساخته شده از چوب هست  که سقف آنها منقش به نقش های آسمانی است.  25 سال پیش، این  منطقه بزرگ  در شمال روسیه در آرخانگلسک،  پارک ملی اعلام شد و  کلیساهای چوبی به همان شکل اولیه در آنجا حفظ شدند.  ساکنان روستاهایی که جزئی از این پارک ملی شدند برای کار در آنجا استخدام شدند.

 برای ساکنان روستاهای « کنوزِریه» ، ایجاد پارک ملی در سال 1991 میلادی  یک چرخش  خوب بود، زیرا  بسیاری از روستاها و دهات تا کنون به موجودیت خود ادامه می دهند  و مردم  کار دارند و لزومی برای ترک آنجا وجود ندارد.

 شرکت خصوصی تولید محصولات لبنی  ، محصولات خود را به کافه و رستورانی می دهد که  غذای توریست ها در آنجا   تهیه می شود. ساکنان محل قارچ جمع می کنند  و  سوغاتی های محلی می سازند و  انواع مربا های محلی درست می کنند  که در آنجا  در  بخش سوغاتی  موزه ها فروخته می شوند.

نینا  واسیلیونا ساکن یکی از  روستاهای محلی،  برای هر گروه  گردشگران بر طبق  دستورالعمل آشپزی مادربزرگ ها کلوچه درست می کند.  نینا واسلیونا از همکاری چندین ساله خود با  پارک ملی تعریف کرد  و  با غرور زیاد گفت که هر 4 فرزند او  تحصیلات عالی دارند.

 کلاس آموزش کار با پوست درخت غان.  یوری تیشینین چوب بر تعریف کرد که چطور پس از آنکه بیکار شد  بافت سبد و دیگر وسایل از پوست درخت غان را شروع کرد.  حالا این هنر را به گردشگران می آموزد.  در گفته های او هیچگونه گله و شکایتی از  دست روزگار نیست که  زندگی او را بطور ریشه ای تغییر داد. برخورد او به زندگی   فیلسوفانه  و طنزآمیز است.

مردم برای  هوای تازه  و لذت بردن از تماشای  مناظر  اعجاب آور به « کنوزِریه» می روند.  آنها برای دیدن « آسمان » های مشهوری می روند  که در سقف  کلیساهای کوچک چوبی  نقش بسته اند و تعداد زیادی از آنها در آنجا حفظ شده اند.  نقش « حافظان آسمان» 17  تصویر است و  تعداد کلیساهای چوبی 39 که در همان جای اولیه خود قرار دارند.

بیشتر کلیساها حافظانی دارند که  روحا وابسته به این  سازه ها هستند.  می گویند  وقتی یکی از کلیساها را  به موزه زیر آسمان باز منتقل کردند، حافظ  کلیسا، « آسمان» را از آن  جدا کرد و گویا در جزیره  در دل زمین پنهان کرد- کلیسا را بردند اما  « آسمان» را هر چه گشتند پیدا نکردند.

  اینگونه نقاشی  سقفی در قرن 19  معمول شد. در آن زمان،  دهقانان محلی با بازگشت از  شهرهای بزرگ  سعی کردند چیزی شبیه نقش های رودیواری کلیساهای بزرگ سنگی  را بازآفرینی کنند.  با تلاش آنها این کلیساهای کوچک  تغییر کرد. این کلیساها با دستان محبت آمیزی مراقبت می شوند ، فرش های  دستباف  بر کف کلیسا ها پهن شده است و پر از حوله  و نوارهای پارچه ای هستند که پس از دعا، زنان در آنجا باقی می گذارند.  این سنت حتی در زمان شوروی  به موجودیت خود ادامه می داد.  الیزابت نچایوا-آنیکیووا  راهنمای توریستی  در باره  کلیسای کوچک در  دهات  خود به نام « اوست-پوچا»  تعریف کرد: این کلیسا تعطیل و  انبار غله شده بود  اما زنان راهی برای گذاشتن نشان «میثاق»  در آنجا پیدا می کردند.

 به برکت ایجاد پارک ملی، زندگی در آنجا  به معنای خوب آن « از حرکت باز ایستاده است» —  انبارهای چوبی به  موزه های کوچک مبدل شده  که نشانگر  زندگی مردم آن  نواحی است.  کلیساهای کوچک  محل دعا و نیایش برای ساکنان بومی و جاذبه گردشگری برای توریست ها شده اند. آندری کونچالوفسکی  فیلمی در باره  ساکنان بومی آنجا ساخت به نام «  شب های سفید  پستچی آلکسی تریاپیتسین»  که بخشی از این موزه زیر آسمان باز شد.  خانه قدیمی که بخشی از صحنه های فیلم در آنجا ساخته شدند توسط پارک ملی خریداری شد، ترمیم و بازسازی شده  و حال بدنبال خانواده ای می گردد که در آنجا ساکن شود و  به کار بپردازد و  از گردشگران  پذیرایی کند.

زندگی  موزه ای و واقعی در « کنوزِریه»  یکی شده است.  منظره طبیعی در هر لحظه می تواند به یکی از اجزاء موزه ای مبدل شود  و گردشگر در وسط  دشتی پهناور که تا چشم کار می کند  به دور دستها کشیده شده است می تواند  در یکی از  جزایر پارک با یک اثر هنری مدرن  روبرو شود.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала