گزارش و تحلیل

دکتر سلیمانی و سردار ظریف

© AP Photo / Office of the Iranian Supreme LeaderQassem Soleimani, sits in a religious ceremony at a mosque in the residence of Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei in Tehran, Iran
Qassem Soleimani, sits in a religious ceremony at a mosque in the residence of Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei in Tehran, Iran - اسپوتنیک ایران
اشتراک
جدیدا برخی رسانه های بین المللی از اختلافات نظر فیما بین وزیر امور خارجه ایران دکتر محمد جواد ظریف و فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردار قاسم سلیمانی در مورد سوریه بحث و گمانه زنی دارند و اصرار دارند که ظریف معتقد به حل سیاسی بحران سوریه است در حالی که سلیمانی راه نظامی را تنها راه حل بحران سوریه می داند.

به یاد دارم حدود دو ماه سه ماه قبل از شروع بحران سوریه یک سرمقاله در روزنامه ایران دیلی نوشتم و در آن پیش بینی کردم که پس از لیبی نوبت سوریه است.

در یک کنفرانس بین المللی با چند خبرنگار مصری و تونسی گفتگو می کردیم و همه در مورد گنگ بودن سرنوشت برخی جنگجویان مجروح در لیبی که برای مداوا به ترکیه رفته بودند صحبت می کردند. در آن زمان به یکی از دوستان خود که سردبیر یکی از نشریات ترکیه بود تماس گرفتم و از او ماجرا را جویا شدم که وی نیز چند روز فرصت خواست و بعد به من اطلاع داد که اکثر اینان مداوا شده اند و برخی در ترکیه اسکان داده شده اند و برخی دیگر به خواست خودشان ترجیح داده اند به جای بازگشت به لیبی به سوریه و عراق  بروند. بنده روی نقشه جاهایی را که اینان اسکان داده شده بودند را بررسی کردم و سپس تعداد افرادی که برای درمان به ترکیه عزیمت کرده بودند را از طریق اینترنت بصورت تقریبی در آوردم و متوجه شدم که چیزی حدود 20 هزار جنگجو برای درمان به ترکیه رفته اند اما به لیبی باز نگشته اند. در آن زمان روابط ترکیه و سوریه بسیار صمیمی بود و بشار الاسد با آقای اردوغان روابط خانوادگی بسیار صمیمی داشتند. بعضی وقت ها ناهار را در دمشق و شام را در آنکارا با هم می خوردند. آنقدر روابط صمیمی بود که میان دو کشور لغو روادید شده بود و اتباع دارای تابعیت ترکی می توانستند بدون روادید وارد سوریه شوند. و کسی باور نداشت که ترک ها کوچکترین نقشه ای برای سوریه داشته باشند. اما ترک ها آنقدر دست و دل باز نبودند که این جنگجویان را هم درمان کنند و هم بدون هیچ دلیلی در ترکیه نگاه دارند و برای آنها هزینه کنند. از سوی دیگر با توجه به قوانین سوریه در مورد شهروندان دیگر کشورهای عربی اکثر اتباع کشورهای عربی نیز نیاز به روادید برای ورود به سوریه نداشتند و در مرز می توانستند بدون هیچ کنترلی ویزا دریافت کنند و وارد سوریه شوند (البته اگر یک پنجاه یا صد لیره ای باید لای پاسپورت میزاشتند بدون بررسی ممنوع الورود بودن و یا سوابق مهر ورود دریافت می کردند).

Gen. Ghassem Soleimani, a powerful Iranian general, has emerged as the chief tactician in Iraq’s fight against Sunni militants, working on the front lines alongside 120 advisers from his country’s Revolutionary Guard to direct Shiite militiamen and government forces in the smallest details of battle, militia commanders and government officials say. - اسپوتنیک ایران
گزارش و تحلیل
آمریکاییان شبح سردار قاسم سلیمانی را دیدند

با یک سری از دوستان سوری که در حمص و حماه زندگی می کردند نیز تماس گرفتم و همه تایید کردند که جنگ زده های لیبی در شهرهای آنها خانه گرفته اند و زندگی می کنند و حتی برخی هم همسر سوری گرفته اند. نکته ای که اینان همه تکرار می کردند این بود که برخی از اینان خانه ها و ساختمان های بزرگی را خریداری کرده اند و تعداد زیادی از هم کیشان خود را در آنجا اسکان داده اند و شرایط مالی بسیار خوبی را دارا می باشند. حتی برخی اظهار می داشتند که ظاهرا گنج های مخفی قذافی را پیدا کرده اند و با خود به سوریه آورده اند!

با توجه به اخباری که به دست آورده بودم سرمقاله خود را نوشتم و بلافاصله سفارت ترکیه در تهران یک نامه اعتراضی به وزارت خارجه ایران نوشت و دوستان در وزارت خارجه ایران معتقد بودند که بنده با سرمقاله خود روابط بسیار صمیمی و دوستانه فیما بین ایران و ترکیه را خدشه دار کرده ام و یک نامه اعتراضی به مدیرعامل وقت موسسه ایران که صاحب امتیاز روزنامه ایران دیلی بود هم نوشتند. در آن زمان حتی در وزارت خارجه ایران هم هیچ کس باور نمی کرد که ترکیه چنین کاری را با سوریه انجام دهد. اما بنده اصرار داشتم که پیش بینی من صحیح است و دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد و معلوم می شود که پیش بینی بنده صحیح است یا خیر.

هدایت عملیات زمینی نجات خلبان روس توسط ژنرال سلیمانی - اسپوتنیک ایران
گزارش و تحلیل
هدایت عملیات زمینی نجات خلبان روس توسط ژنرال سلیمانی

حدود دو ماه بعد درگیری ها در درعا (جنوب سوریه) شروع شد و به یکباره برخی افراد مسلح از پناهگاه های خود خارج شدند و بلافاصله در شمال سوریه مشخص شد این خانه هایی را که پناهندگان لیبی در اختیار دارند خانه های تیمی است و مملو از سلاح و مهمات بوده و آنها نیز از لاک خود خارج شدند و مشخص شد گنج های قذافی را پیدا نکرده بودند بلکه پولهای برادران عرب برای برهم زدن سوریه به این کشور سرازیر شده بود. و همه دیگر بقیه ماجرا را می دانند. کم و کاست سرمقاله بنده در آن بود که حضور جنگجویان خارجی در اردن و لبنان و ورود آنها از این دو کشور به شهرهای مرزی سوریه در غرب و جنوب را به دلیل کمبود اطلاعات و اخبار پیش بینی نکرده بودم. به هر حال در آن زمان هم برخی از دوستان تصور داشتند که ماجرا یک ماجرای اختلاف داخلی است و دولت سوریه می تواند با گفتگو با مخالفین مشکل را حل و فصل کند و حتی پیشنهاد دادند که ایران برای وساطت وارد عمل شود. عملا در آن زمان دو دیدگاه در ایران وجود داشت یکی حل سیاسی بحران سوریه از طریق گفتگو میان دولت آقای اسد با مخالفان و دیگری عدم امکان حل سیاسی بحران سوریه و حل وفصل ماجرا از طریق نظامی بود.

اما ماجرا بسیار پیچیده تر بود و هدف نه فقط سرنگونی بشار الاسد مانند قذافی بلکه نابودی حزب الله و مقاومت اسلامی لبنان و قطع نفوذ ایران بود چرا که اینان می خواستند اول بازوهای ایران را قطع کنند و بعد به سراغ ایران بیایند. چند ماهی طول کشید تا ماهیت اصلی انقلابیون مشخص شود و در مورد موضع گیری ایران در این زمینه تصمیم گیری واحد انجام شود و در همان زمان تحرکات رایزنان سپاه پاسداران (معروف به مستشاران سپاه) و حمایت های حزب الله لبنان از ارتش و نیروهای مردمی سوریه همه نقشه های دشمنان سوریه را برهم زد  چرا که هیچ ارتش منظمی در تاریخ نتوانسته بود در مقابل شبه نظامیان پیروز شود و ارتش سوریه مستثنا نبود اما پیش بینی نمی شد که حزب الله و مستشاران نظامی ایران به سرعت در جنگ دخالت کند و بسیج مردمی سوری تشکیل دهند تا در مقابل مزدوران خارجی بایستند و فرصت طلایی سرنگونی سه ماهه دولت قانونی سوریه را از دشمنان این کشور بگیرند. وگرنه سوریه اگر امروزه مانند لیبی نشده بود به مراتب بد تر بود و ویروس لیبی به دیگر کشورهای همجوار نیز سرایت کرده بود. اگر سپاه پاسداران ایران در آن زمان می خواست منتظر تصمیمات دکتر ها و اساتید به نام علوم سیاسی بنشیند تا فکر کنند چه کار باید انجام دهند ایرانی ها الآن در داخل کشور با داعش درگیر بودند. شاید صریح ترین سخن را بتوان از دهان مسعود بارزانی دریافت کرد که در مصاحبه با شبکه تلوزیونی العربیه ضمن تشکر از ژنرال سلیمانی گفت: " زمانی که داعش موصل را تصرف کرد فرماندهان آن تصمیم گرفتند تا همه در شوک سقوط موصل هستند اربیل را نیز بگیرند و بلا فاصله به سمت اربیل حرکت کردند و ما (کردها) تجهیزات و امکانات جهت مقابله آنها را نداشتیم به یکباره خبر رسید که توپخانه و پدافند موشکی ایرانی به کمک پیشمرگه ها آمده و از زمین و آسمان آتش به سمت داعش بود که می بارید و قبل از اینکه کسی فرصت فکر کردن داشته باشد هواپیماهای سی 130 ایران به دستور سردار سلیمانی پل هوایی ارسال تسلیحات سنگین به اربیل را باز کردند و تا صبح نشده بود پیشمرگه ها به انواع و اقسام تسلیحاتی که برای دفاع از اربیل نیاز داشتند مجهز شدند و همین منجر به آن شد که کردها توانستند جلوی پیشروی داعش را بگیرند و آنها را وادار به عقب نشینی تا موصل کنند".

بعضی وقت ها تجربه خود به اندازه چندین دکترای دانشگاهی ارزش دارد و به همین دلیل هم هست که دانشگاه ها اقدام به اعطای دکترای افتخاری به برخی شخصیت ها می نمایند و در این راستا تجربه سردار سلیمانی وی را لایق دریافت دکترای جنگ با تروریست ها و دشمنان ایران می نماید. پس بیراهه نیست اگر بنده نام دکتر سلیمانی را در تیتر مقاله انتخاب کرده ام.

آسوشیتدپرس: قاسم سلیمانی در ترغیب روسیه به مداخله نظامی در سوریه نقش داشته است - اسپوتنیک ایران
تایید خبر سفر “سرلشکر سلیمانی” به روسیه

نیاز به توضیح نیست که امروزه دیگر جنگ ها فقط جنگ های فیزیکی نظامی معروف به جنگ های گرم نمی باشند بلکه جنگ های سرد هم وجود دارند که ایران در آن راستا هم با دشمنان زیادی مجبور است دست و پنجه نرم کند. در این راستا می توان گفت سیستم دیپلماسی بین المللی ایران در خط مقدم این جنگ قرار دارد. به این ترتیب می توان گفت دیپلمات های ایرانی که در مذاکرات بین المللی با دشمنان ایران دست و پنجه نرم می کنند همانند رزمندگان ایرانی که در جبهه های نبرد گرم می جنگند رزمنده به شمار می آیند و آنها نیز سپاهی هستند، حال سپاهیان سیاسی و فرمانده آنان نیز یک ژنرال سیاسی به حساب می آید. آقای دکتر ظریف طی چند سال اخیر توانسته در سطوح بین المللی از حق و حقوق ایران بگونه ای دفاع کند که می توان گفت وی نیز یک سردار ایرانی به حساب می آید. سرداری که با صندلی چرخ دار مانند دیگر همرزمان خود که در جبهه های نبرد با زخم های مختلف حاضر به عقب نشینی نشدند به جنگ با دشمن رفت و با صدای بلند به قدرترین قدرت های جهان گفت:"هیچ وقت — هیچ وقت یک ایرانی را تهدید نکنید". شاید زیباترین صحنه مذاکرات ایران با 1+5 را بتوان در عکسی از این مذاکرات مشاهده کرد که سردار سیاسی ایران با پنج رزمنده سیاسی همراه خود یک طرف میز نشسته و در مقابل بیش از هفتاد نفر از شش کشور و اتحادیه اوروپا نشسته اند و این شش ایرانی مجبور بودند حریف هفتاد نفره مقابل شوند و از پس آنها بر آیند. اگر اینان سردار و رزمنده نباشند چه نامی را می توان روی آنها گذاشت؟

کسانی که در مورد ساختار سیاسی و نظامی ایران اطلاع دارند می دانند که تصمیم گیری های کلان سیاسی و نظامی در ایران وابسته به اشخاص نیست بلکه توسط شوراهای تشکیل دهنده ارکان نظام انجام می شود و سردار سلیمانی و دکتر ظریف دو بازوی ایران در سطح بین المللی می باشند که هر دو پشتیبان — همراه و مکمل یکدیگر هستند و هیچ اختلافی با هم ندارند.

بماند که رابطه دکتر و سردار گذشته از همه مباحث دیگر بصورت شخصی بسیار صمیمی و دوستانه است. و شاید مباهات آقای روحانی به دوستی قدیمی اش با سردار سلیمانی در دیدار از کرمان را بتوان گواهی بر اصرار و اهمیت بر این رابطه صمیمی میان دولت وسپاه دانست.

در مورد سوریه هم می توان گفت از همان ابتدا موضع ایران مبنی بر حل وفصل سیاسی اختلافات فیما بین سوری ها بوده و هست ولی در مورد تروریست های خارجی ایرانی ها باور دارند که تکلیف اینان فقط از راه نظامی قابل روشن شدن است و گفتگو با اینان فایده ای ندارد و تا وقتی که تکلیف اینان روشن نشود هیچ امیدی به حل بحران ها در منطقه خاورمیانه و جهان وجود نخواهد داشت و در این زمینه هیچ اختلافی فیما بین دستگاه دیپلماسی و یا نظامی ایران وجود ندارد.

 

ممکن است عقاید نویسندگان مقالات با نظر هیئت تحریره مطابقت نداشته باشد.


نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала