آرامگاه رحمانینوف

© Fotolia / Сotixدفتر نت
دفتر نت - اسپوتنیک ایران
اشتراک
سرگی رحمانینوف را « آهنگساز آمریکایی با اصل و نصب روسی» می نامند.

ولادیمیر  مدینسکی، وزیر فرهنگ  روسیه اعلام نمود که ممکن است بقایای سرگی رحمانینوف آهنگساز کبیر روس  از  آمریکا به روسیه آورده شود. این ابتکار  بحث مخالفان و طرفداران  بخاکسپاری دوباره بقایای  آهنگساز کبیر  را برانگیخت.  اختلاف عقیده این دو گروه  نه فقط  از جنبه  اخلاقی  مطرح می شود  بلکه همچنین  در رابطه با  طرز نگهداری  از آرامگاه رحمانینوف ابراز می شود.

 ولادیمیر مدینسکی در این خصوص گفت:  عکس های مندرجه در اینترنت گواه آن است که آنطور که باید و شاید از آرامگاه رحمانینوف   مراقبت نمی شود.  ما چند سال پیش از  وزارت امور خارجه تقاض کردیم  بازگشت بقایای  رحمانینوف به روسیه را مطرح سازند.  محل خواب ابدی او باید   ملک اشرافی  آهنگساز در «  اونِگ» در نوگورود باشد  که در قبرستانی در حومه نیویورک دفن شده است. وزیر فرهنگ روسیه به یک نکته مهم دیگر نیز اشاره نمود و آن اینکه در  بعضی از نشریات تخصصی آمریکا، سرگی رحمانینوف را  « آهنگساز آمریکایی  با اصل و نصب روسی» می نامند.  به نظر مدینسکی اینگونه  نوشته ها چیز دیگری به غیر « خصوصی سازی متکبرانه نابغه  موسیقی روس نیست».  در اینجا باید به یک نکته نیز توجه شود. سرگی رحمانینوف که  پس از انقلاب 1917 روسیه را ترک کرد،  در سالهای آخر عمر شهروندی آمریکا را دریافت کرد  که بطور فرمال،  اساسی  برای کارشناسان موسیقی آمریکایی می شود تا او را همانا  بدین شکل بنامند.  به ویژه که  در رابطه با مهاجران روس در زمان شوروی  حتی از طرف روسیه می شد  چنین فرمولبندی را  مشاهده کرد. بعلاوه در آن زمان، هر چند باور کردنش دشوار است، اما آثار   رحمانینوف   در کشور زیاد اجرا نمی شد. به این دلیل، موضوع، « خصوصی سازی» نیست، بلکه  احیای  عدالت تاریخی  و تا حدودی ابراز پشیمانی است.  واکنش مدینسکی را می توان به این شکل درک نمود.

اما همه با چنین  واکنشی موافق نیستند.  مهمترین علتی که از سوی  اکثر  مخالفان  تجدید دفن بقایای آهنگساز مطرح می شود این است که  رحمانینوف وصیت نکرده بود  که بقایای او را به وطن ببرند.  اگر هم آهنگساز چیزی در این باره گفته بود  بندرت و  نامشخص بوده است.  اینکه او زیاد احساس دلتنگی می کرد، حقیقت دارد ولی دلتنگی  عمیق را نمی توان  به عنوان « تمایل مرحوم» برای   بخاکسپاری او در وطن دانست.

آلکساندر  گیندین  پیانیست در این خصوص گفت:  به عقیده من بهتر است از انجام این کار خودداری شود، زیرا  هر چیزی حاوی واقعیت  تاریخی است. در مورد کنونی، واقعیت آن است که رحمانینوف نیمه دوم زندگی اش را در آمریکا سپری کرد که  خوب هم بود.  به نظر من باید او را در آنجا باقی گذاشت. رحمانینوف همیشه در قلوب روس ها زنده است…

واقعا هم حقیقت، حقیقت باقی می ماند  اما موارد تجدید بخاکسپاری  بقایای  مهاجران  مشهور  باصطلاح «موج اول» پس از انقلاب سال 1917   در وطن  وجود داشته است:  فدور شالیاپین، ژنرال  آنتون  دِنیکین و یا  نویسنده ایوان شمِلف… رویدادهای تاریخی باعث آن شد  که پس از فروپاشی امپراطوری روسیه،  اثرات آن در  سراسر جهان باقی بماند  به عنوان مثال،  قبرستان روسی در پاریس.  و اگر از  موضع  « آنجا که قبر  است  همانجا وطن است» پیروی شود  و  کلمه اجداد  به عنوان  فرهنگ روسی و میراث ما  تلقی شود  وطن روس ها را می توان  تقریبا کل جهان دانست.  با از بین بردن  این علایم حضور،  ما حقایق را پاک می کنیم. بطور کلی  خیلی ها  در رابطه با بخاکسپاری مجدد رحمانینوف در وطن، احساس دوگانه دارند.  پیداکردن راه حلی برای این مسأله ساده نخواهد بود و  خویشاوندان او باید تصمیم نهایی را بگیرند.  یک موضوع باعث خرسندی است و آن اینکه  موسیقی رحمانینوف نمی تواند مورد شک و تردید قرار بگیرد و هر کجا که  انسان روس  باشد آثار رحمانینوف برای  همیشه   مثل صدای وطن  و صدای روح و جان روسی  طنین خواهد انداخت…

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала