پرواز افسانه ای جنگ جهانی دوم

© Sputnik / Viktor Teminبازگشت سربازان ارتش سرخ از برلین
بازگشت سربازان ارتش سرخ از برلین - اسپوتنیک ایران
اشتراک
باید جواب دندان شکنی به آلمان داده شود.

قرن بیستم — دوران تکان ها و فجایع و  تغییرات بنیادی  اجتماعی بود.  این دوران  قهرمانان  و  شخصیت های  دولتی و اجتماعی و انسانهای کبیری را  خلق کرد.  در باره فراز و نشیب ها و لحظات سعادت بار و  تراژدی های شخصیو دوستی و خیانت  در  زندگی آنها در برنامه «  تاریخ روسیه: قرن بیستم» برایتان تعریف می کنیم.

برنامه امروز به یکی از  درخشان ترین  صحنه های جنگ جهانی دوم  اختصاص دارد —  اولین بمباران های برلین — پایتخت  رایش آلمان توسط هواپیماهای  اتحاد شوروی.

 

دو سال از زمان آغاز جنگ جهانی دوم می گذشت  و  رژه ارتش آلمان در  اروپا  ادامه داشت. ولی هنوز هیچ کس نمی توانست  به مقابله با آن برخیزد.  کمتر از دو ماه  فرانسه که کشور کبیر اروپا به حساب می آمد  به زانو افتاد.  لهستان که فاقد قدرت نظامی فرانسه بود  بیشتر  و موفق تر از فرانسه مقاومت کرد.

اتحاد شوروی نیز در  جبهه غرب  دچار شکست های پی در پی می شد.  آلمان اخبار مربوط به شکست های شوروی را در سراسر جهان پخش می کرد و قول می داد که در یک چشم برهم زدن  جنگ  را  به پایان برساند و یا حداکثر طی یک هفته پیروزی خود را اعلام کند.  درست یک ماه پس از  حمله آلمان به  اتحاد شوروی،  22 ماه ژوئیه  سال 1941 میلادی  فاشیستها برای اولین بار مسکو را بمباران کردند. دقیق تر گفته شود، سعی کردند بمباران کنند.  سیستم پدافند هوایی پایتخت  از عهده دفع حملات برآمد.  با وجود این  هواپیماهای آلمان بلامانع تا مسکو پرواز کردند و برتری خود در آسمان را به معرض نمایش گذاشتند.  زیرا   در اولین  روزهای جنگ  اکثر هواپیماهای مستقر در  مناطق مرزی  غرب کشور شوروی توسط  هواپیماهای آلمانی نابود شدند.  جوزف هِبِلس، وزیر تبلیغات  آلمان فاشیست اعلام کرد که نیروی  هوایی  — نظامی اتحاد شوروی  تار و مار شد. هرمان گرینگ،  فرمانده  کل « لوفت وافه» با اطمینان  گفت:  هیچ بمبی هرگز بر پایتخت رایش نخواهد افتاد».  اطمینان آنها  شب 8 ماه  اوت سال 1941 میلادی ترک برداشت.  اسکادریل ناشناسی  به برلین نزدیک شد.  فرماندهی آلمان حدس زد که باید انگلیسی باشد.

 

وضع خراب بود. روس ها طی چند هفته، اراضی زیادی را از دست داده بودند.  نیروهای آلمان بسوی کی یف و  اسمولنسک  پیشروی می کردند  که از آنجا راه مستقیم بسوی مسکو   در مقابل آنها باز می شد.  نیروی هوایی دشمن به بمباران پایتخت پرداخت.  شاید گفته هیتلر  که روسیه را « غولی با پاهای گِلی»  نامید  بی اساس نبود.

در ماه ژوئیه  سال 1941 میلادی  یوسف استالین، فرمانده کل قوا  جلسه رهبری اتحاد شوروی  را تشکیل داد و گفت:  باید جواب دندان شکنی به آلمان داده شود.  باید به تمام جهان نشان بدهیم  که  اتحاد شوروی زنده  است،  مبارزه می کند و قادر است  ضربات جدی به دشمن وارد آورد!»

صدای  فرمانده کل قوا  خفه و گرفته بود:  در واقع چه کاری از دست ما برمی آید تا قدرت خود را نشان بدهیم. استالین پرسید:  آیا تبلیغات آلمانی  در باره مرگ  فوری  کشور ما — بلف تبلیغات فاشیست هاست؟ وضع ما  در جبهه ها  خوب نیست، هر چند  کارهایی در این زمینه انجام می شود. چه باید کرد تا وضع بهبود یابد.  در دریا چی؟ در  هوا چی؟  حاضران سکوت اختیار کردند.  وقتی وضع جبهه تا این حد  تراژیک بود چه جوابی می توانستند بدهند،.

استالین پس از مکث کوتاهی گفت: عالی می شد اگر می  توانستیم  برلین را بمباران کنیم.  این کار به  کل جهان و  رهبری  آلمان فاشیست نشان می داد که ارتش سرخ  تمام ذخیره خود را از دست نداده است.  بعلاوه اهمیت نظامی، بمباران  برلین از اهمیت  زیاد سیاسی و اخلاقی برخوردار است!

حاضران در کابینه  اهمیت چنین کاری را  خیلی خوب درک می کردند.  اما  نظامیان متخصص می  دانستند  که اجرای  دستور استالین  در باره بمباران برلین غیرممکن است.  حتی  بمب افکن هایی که در اراضی بدور از  اشغال دشمن باقی مانده بودند  نمی توانستند  تا پایتخت آلمان پرواز کنند. سوخت حتی  برای پرواز یکطرفه کافی  نبود.  آلمانی ها اجازه پرواز هواپیما تا برلین را نخواهند داد.

 

دستور استالین صادر شد و واژه «غیرممکن» باید فراموش شود.  در ستاد کل، تمام گزینه های ممکن و ناممکن بررسی شد.  پیشنهادات زیاد بودند اما  نمی شد هواپیما را  تا برلین رساند! بالاخره  اواخر  ماه ژوئیه — اوایل  ماه اوت ، کارشناسان  نظامی ایده ای را مطرح کردند که شانس  اجرای دستور  فرمانده کل را ممکن می ساخت.  تصمیم گرفته شد  از راه دریای بالتیک  به هدف برسند.  عملیات  فوق العاده خطرناک و شانس  موفقیت بسیار ناچیز بود.  بمب افکن می بایست  حدود 8 ساعت پرواز کند-  برای  هواپیماهای  اوایل جنگ جهانی دوم  آن را می شد پرواز بیسابقه نامید. بعلاوه هواپیما باید در ارتفاع بالایی پرواز کند  که مورد هدف سیستم پدافند هوایی آلمان قرار نگیرد.  در چنین  ارتفاعی،  دمای هوا در داخل بمب افکن منهای 50 درجه  است.  داخل هواپیما با هیچگونه   وسیله ای  گرم نمی شد.

در حومه لنینگراد، هنگ  بمب افکن های ناوگان بالتیک  تحت فرماندهی  سرهنگ پِرِاوبراژنسکی قرار داشت. بمب افکن های  بسیار خوبی  در اکیپ او قرار داشتند که قادر به حمل  بمب های زیادی بودند. همانا به  این گروه دستور داده شد  برلین را بمباران کنند.  اما پرواز تا پیاتخت آلمان از فرودگاه  حومه لنینگراد  که هنگ در آنجا مستقر بود غیرممکن بود. بالاخره  راه دیگری یافت شد که  خطرناک بود.  چند جزیره در دریای بالتیک  هنوز تحت کنترل اتحاد شوروی قرار داشت.  در یکی از آنها  فرودگاهی قرار داشت  که از آنجا بمب افکن های سنگین   می توانستند  بسوی هدف پرواز کنند.

خلبانان  به بررسی مسیر  و محاسبه جزئیات پرواز پرداختند.  حتی از آن جزیره تا  برلین، 1800 کیلومتر راه بود. با  سرعت آن زمان هواپیماها و  ذخیره سوخت، یعنی 8 ساعت  پرواز.  البته بد نبود  اگر هواپیما می توانست پس از  انجام عملیات  به پایگاه  برگردد.  در جنگ  همه امید وارند زنده بمانند! بمب افکن را مخفیانه به  فرودگاه جدید رساندند. برای خلبانان  اونیفورم هایی از خز  دوخته شد.

 

آلمانی ها در انتظار سورپریز از هوا نبودند.  آنها حتی تصورش را نمی توانستند بکنند که  نیروی هوایی شوروی بتواند از هوا به آنها ضربه بزند!  ارتش فاشیستی ضرر  عظیمی به  نیروی هوایی  کشور وارد آورده بود و هواپیماهای آلمانی صاحب  آسمان بودند.  نازی ها  مطمئن بودند که خط جبهه  آنقدر از  مرز های رایش دور  شده است  که هیچ یک از هواپیماهای روس ها  نمی تواند تا شهرهای  آلمان پرواز کند.  اما  یگانه امکانی  که خلبانان  شوروی پیدا کردند   از نظر آنها بدور ماند.  خلبانان شوروی  شب 8 ماه اوت  سال 1941 میلادی از  فرودگاه جزیره پرواز کردند.  پس از صعود، هواپیما ها  به ارتفاع  مجاز رسیدند و بسوی هدف  پرواز کردند.  آسمان تاریک ولی صاف بود — اگر دشمن هواپیماها را  کشف می کرد کار تمام بود.  در نزدیکی شهر « اشتِتین»  آنها را کشف کردند.  اما آلمانی ها آنقدر  بخود مطمئن بودند  که بمب افکن های شوروی را خودی  تلقی کردند!  از زمین حتی از آنها دعوت شد  در فرودگاه  فرود آیند.  اما خلبانان شوروی ترجیح دادند هر چه سریع تر آنجا را ترک کنند و پاسخ سیگنال های رادیویی آنها را ندادند.  حتی این نکته  آنها را به احتیاط وانداشت. زیرا صاف و ساده دشمن نمی توانست در آسمان آلمان ظاهر شود!

خلبانان برلین را از راه دور دیدند. شهر در دریایی از چراغ های درخشان  غرق شده بود. آلمانی ها حتی در سومین سال جنگ  دست به خاموشی  نزدند.  چنین نورافکنی به خلبانان امکان داد  خیلی راحت هدف را بمباران کنند. بمب افکن ها  وارد  عمل شدند و  بار مهلک از  دل هواپیما  بر سر برلین فرو ریخت.  در آن پایین دود تاریک انفجار بمب ها به هوا بلند شد.  در جایی آتش زبانه زد. یکی از بمب افکن های شوروی به ستاد خبر داد: محل قرار داشتن من، برلین! دستور اجرا شد! به پایگاه برمی گردم!

اما در این موقع سیستم  پدافند هوایی دشمن از خواب بیدار شد: آنها آتشباری ممتد را آغاز کردند و  جنگنده ها به هوا بلند شدند.  اما بمب افکن های  شوروی آسمان  برلین را تا انداختن آخرین بار  اضافی — اعلامیه ها و بروشور ها — ترک نکردند. در آنها  توضیح داده شده بود که این  پاسخی به  بمباران مسکوست.  فقط پس از آن، خلبانان شوروی  با تلاش باورنکردنی توانستند از میان آتشباری سیستمهای پدافند هوایی و جنگنده های دشمن جان سالم بدر ببرند.  آنها  در جزیره به زمین نشستند. همگی سالم و پیروزمند!

 

صبح روز بعد در روزنامه ها خبری بدین مضمون  منتشر شد: نیروی هوایی انگلیس  برلین را بمباران کرد.  تعدادی کشته و زخمی شده اند.  6 هواپیمای انگلیسی زده شد». مطبوعات آلمان هیچ چیزی در باره  اعلامیه ها  ننوشتند. اما انگلیسی ها در پاسخ ابرازتعجب کردند: خبر آلمانی در باره بمباران برلین  جالب و عجیب است.  شب 8 ماه اوت هواپیماهای انگلیس بر فراز برلین پرواز نکردند». در این جا آلمانی ها مجبور شدند  به شکست خود در مقابل هواپیماهای شوروی اعتراف کنند.  و این ضربه واقعی به  وعده « پیروزی فوری» بود.

 شب بعد ، بمب افکن های  شوروی دوباره به بمباران پایتخت  آلمان دست زدند.  اما بزودی آلمانیها محل استقرار  هواپیما ها را پیدا کردند و چند تن بمب  روی جزیره  پرتاب شد و  از راه دریانیز به آن حمله شد.  هواپیماهای شوروی مجبور شدند از روی  خاک بلند شوند و بر زمین خاکی فرود آیند، اما  بمباران برلین ادامه یافت. مدال های  قهرمان  اتحاد شوروی به  خلبانانی اعطا شد که اولین پرواز به برلین را به انجام رساندند.

 

اوایل ماه اوت سال 1941 میلادی  هیتلر، هرینگ را پسر بچه  گناهکار نامید.  وزیر نیروی هوایی رایش  نتوانست در تبرئه خود چیزی بگوید  اطمینان او که  هیچ بمبی به  پایتخت رایش نخواهد رسید، فقط لاف زنی   بود.  بمباران برلین تأثیری بر جریان جنگ نگذاشت.  اما از اهمیت روحی  فوق العاده زیادی برخوردار بود.  وقتی دفتر اطلاعاتی  شوروی  خبر داد که  هواپیماهای شوروی  پایتخت آلمان فاشیست را بمباران کردند  مردم دوباره به  قدرت  خود و امید به پیروزی باور کردند…

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала