گزارش و تحلیل

مقصر کیست؟

© AFP 2023 / Atta KenareИранские полицейские во время демонстрации в Тегеране
Иранские полицейские во время демонстрации в Тегеране - اسپوتنیک ایران
اشتراک
حدود چهار دهه از انقلاب اسلامی در ایران گذشته و نیروی انتظامی امسال با طرح "پلیس نا محسوس" تلاش دارد تا ناهنجاری های اجتماعی را تصحیح کند.

این طرح نیروی انتظامی ایران با واکنش های مختلف در جامعه مواجه گردیده و کار حتی به دولت و رئیس جمهوری و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی هم کشیده شده. بخش بزرگی از جامعه ایران با آن به مخالفت پرداختند و از شبکه های اجتماعی گرفته تا کوچه و خیابان به این طرح حمله واعتراض کردند و فضایی منفی نسبت به نیروی انتظامی و طرح جدید آن بوجود آوردند در مقابل بخشی هم از آن حمایت کردند و حتی چندین امام جمعه و مرجع دینی هم در حمایت از این طرح اظهار نظر نمودند.

تقریبا سالی نیست که جامعه ایران با چنین تضاد ها و طرح هاییمواجه نشود از ابتدای انقلاب که "کمیته" جهت از بین بردن ناهنجاری های اجتماعی تشکیل شد تا "گشت ارشاد" و اخیرا "پلیس نا محسوس" همه یک هدف دارند "جلوگیری از ناهنجاری های اجتماعی". دو مساله اینجا مطرح است اول بحث تعریف این ناهنجاری های اجتماعی چرا که اطیاف مختلف جامعه برای خود تعریف های مختلف از ناهنجاری های اجتماعی دارند، در برخی موارد با هم مشترک هستند ودر برخی دیگر کاملا دیدگاه ها از هم دور می باشد و در مورد آن با هم اختلاف نظر شدید دارند.

هیفا وهبی خواننده و هنرپیشه  مشهور  لبنانی - اسپوتنیک ایران
توهین به حجاب

دومین نکته که به نظر بنده حتی مهم تراز مساله اول است اینکه چرا پس از چهار دهه هنوز نیروی انتظامی در ایران مجبور است از برخورد های پلیسی و قهری با مردم استفاده کند و خود را رو در روی مردم قرار دهد و در حالی که ماموریت اصلی آن ایجاد امنیت در جامعه است.  پلیس مسایل بسیار مهم تر که به جان و مال و امنیت و ناموس مردم را تهدید می کند را دارد که به آن بپردازد.  نیروی انتظامی باید پناه مردم وجامعه باشد نه اینکه بخش وسیعی از مردم در جامعه با دلهره به پوشش پلیس نگاه کنندو نباید پلیس را درگیر این ماجراها کرد. همین که نیروی انتظامی بخواهد به دزد ها و آدم کش ها و معتادین و کلاهبرداران و… شاید بتوان گفت هزاران مورد دیگر برسد کل نیروی آن درگیر است.  امروزه با ورود "پلیس نا محسوس" (که حوزه فعالیتشان هنوز برای مردم کاملا مشخص نیست) یک دید منفی نسبت به بخش بزرگی از افرادی که ظاهر اسلامی یا مصطلحا حزب اللهیو یا مومن دارند بوجود می آید بگونه ای که خیلی از جوانان حزب اللهی و مومن به فکر می افتند که برای اینکه مورد اتهام نباشند که پلیس نا محسوس هستند پوشش و ظاهری خود را تغییر دهند و به جای اینکه جوانان را به سمت ظاهر اسلامی بکشانیم حزب اللهیها به آنور هل می دهیم. بماند که برخی هم از این نا آگاهی مردم مخصوصا جوان ها برای اخاذی و کلاه برداری ممکن است سوء استفاده کنند.

در بخشی از اظهار نظر فرمانده نیروی انتظامی در مورد پلیس نا محسوس آمده که این نیروها موظف هستند بدون برخورد مستقیم با مردم پلاک ماشین هایی را که در خیابان ها اقدام به انجام حرکات خطرناک و نمایشی می کنند و یا مزاحم نوامیس مردم هستند را یادداشت کند (واحتمالا برای ثبت مدرک جرم مثلا با گوشی موبایل فیلم یا عکس بگیرند) و برای پلیس ارسال کنند تا پلیس سراغ متخطیان از قانون برود. بنده نمی خواهم وارد بحث قانونی این مسایل شوم چرا که قانون دان نیستم و یا اینکه بخواهم  بحث وجود چند هزار دوربین راهنمایی و رانندگی در همه خیابان ها که می توانند این تخلفات را ثبت کنند را مطرح کنم، اما به عنوان یک شهروند معمولی دست پلیس را هم می بوسم که چنین کاری را انجام دهد چون به هر حال برخی علیرغم اینکه می دانند در همه خیابان ها (حد اقل در شهرهای بزرگ کشور) دوربین های پلیس وجود دارند و می توانند تخلفات آنها را لحظه به لحظه ثبت کنند اقدام به انجام کارهایی که مزاحم امنیت دیگران است می گردند. شاید هدف نیروی انتظامی از اعلام حضور چند هزار نیروی لباس شخصی حال با هر عنوانی بخواهیم برای آنها استفاده کنیم این بوده که به دلیل وسعت فضایی که نیاز به کنترل آن است وامکان حضور نیروهای پلیس با پوشش نیروی انتظامی برای پوشش وجود ندارد،  دائم رانندگان احساس کنند که ممکن  است یکی از مامورین نامحسوس نیروی انتظامی در حال رصد آنها باشد و از قوانین و مقررات تخطی نکنند.

البته فکر نمی کنم کسی در جامعه باشد که از این ماجرا استقبال نکند مخصوصا اگر برخورد با افرادی که در حین ترافیک از صف وخطوط ممتد خارج می شوند و مصطلحا با زرنگی تلاش می کنند به جلوی صف ماشین ها بروند و در موارد زیادی این تخلف و رفتار غیر فرهنگی آنها منجر به تصادف و یا درگیری می گردد. قطعا اگر نیروی انتظامی یک فراخوان صادر کند خواهد توانست در این موارد از کمک ده ها هزار شهروند به جای هفت هزار استفاده کند. و حتی می توانند مثلا یک پایگاه جهت ارسال فیلم های اینگونه تخلفات معرفی کنند و مردم تخلفات را با گوشی موبایل که امروزه در اختیار همه است ثبت کنند و در اختیار نیروی انتظامی قرار دهند و عملا طرح شهروند دوست یا همکار پلیس را اجرا کنند.

خیلی جالب است که حتی در موردی فرهنگی یک هشتگ تلگرامبرای رانندگی در میان خطوط طی همین چند هفته اخیر کاری کرد که ملیون ها ریال جریمه رانندگی نمی توانست انجام دهد.

داستان حجاب و سفرسرّی پریماکوف به ایران - اسپوتنیک ایران
داستان حجاب و سفرسرّی پریماکوف به ایران

نکته ای که اکثرا با آن مخالفت دارند و مورد اختلاف است بحث محدوده برخورد پلیس نا محسوس یا مخفی با حریم شخصی وپوشش مردم در جامعه است.

طبیعت انسان بر آن است که هر آنچه از آن به زور منع شود نسبت به آن حریص تر می گردد "کل ممنوع مرغوب". همه طرح هایی که از ابتدای انقلاب تا به حال برای بحث حجاب و پوشش اسلامی در جامعه پیاده شده با نارضایتی و شکست مواجه گردیده و عملا ثابت شده که نمی توان رفتارهای اجتماعی را با برخورد قهری تصحیح کرد و قطعا چنین برخوردی منجر به واکنش معکوس جامعه خواهد شد. زمانی رضا شاه تلاش کرد به زور حجاب را از سر زنان ایرانی بردارد اما شاهد آن بودیم که در واکنش به تصمیم رضا شاه زنان ایرانی بیشتری به حجاب و چادر روی آوردند و زمان پیش از انقلاب در ایران عمده زنان ایرانی پیر و جوان در خیابان با چادر های سنتی ایرانی تردد می کردند.حتی پوشش چادر گل گلی به عنوان مد میان اکثر دختران جا افتاده بود. در صفوف تظاهرات در خیابان ها هم زنان بی روسری پایاپای زنان با روسری و چادری شعار می دادند و به پیروزی انقلاب اسلامی کمک کردند. تصور بنده بر آن است که اگر از ابتدای انقلاب کمیته هایی که آموزش فرهنگی ندیده بودند تلاش نمی کردند به زور پوشش اسلامی را تحمیل کنند قطعا امروزه شاهد آن بودیم که بخش بزرگی از جامعه ایران خود مقید به پوشش اسلامی بودند حال چه این پوشش مربوط به زنان بود چه مربوط به مردان. باید به این مساله واقف باشیم که امروزه پس از چهار دهه از انقلاب پوشش بخش عمده ای از جامعه ایران چه زنان چه مردان هیچ سنخیتی با چهارچوب های مرسوم اسلامی ندارد. 

اگر آماری از سن و سال افرادی که معمولا نیروی انتظامی یا گشت ارشاد و یا… مجبور به برخورد با آنها هستند بگیرید می توان گفت اکثرا افرادی هستند که یا پس از انقلاب به دنیا آمده اندو یا اینکه در همین چهار دهه پس از انقلاب در ایران بزرگ شده اند. اینها همه فارغ التحصیل مدارس و دانشگاه های پس از انقلاب که تحت نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی می باشند، هستند. اگر نیروی انتظامی مجبور بود برای اصلاح این مساله با یک نفر یا ده نفر یا صد نفر برخورد کند می شد گفت که برخی در جامعه از فضای عمومی جامعه خروج کرده اند و باید با آنها برخورد شود اما وقتی ماجرا به چندین هزار نفر می کشد باید گفت که سیستم فرهنگی ما اشکال دارد و طی چهار دهه نتوانسته جوانان را درست تربیت کند و متقاعد کند که پوشش و رفتار شایسته اسلامی داشته باشند، به این دلیل شاید بهتر باشد همه دست اندرکاران ترویج فرهنگ وتعلیم و تربیت جوانان طی این چهار دهه را به صف کشید و آنها را مواخذه نمود وبا آنها برخورد قهری کرد و به فکر تغییر آنها بود و نه جوانان چون اینجا مسئولین فرهنگی مقصر هستند که نتوانسته اند به وظیفه خود درست عمل کنند و نه جوانانی که به دست آنها تربیت شدند.

قطعا این طرح هم پیش خواهد رفت اما در صورتی که به علت و معلول نپردازیم و به این فکر نکنیم که اصلاح رفتارهای ناهنجار با فرهنگ سازی تصحیح می گردد و نه با برخورد قهریه نمی توان توقع داشت که چنین طرحی و طرح های ضربتی دیگر به نتیجه مطلوب برسد.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала