گزارش و تحلیل

آمریکایی ها چه کمکی از ایران می خواهند؟

© REUTERS / Kevin LamarqueГоссекретарь США Джон Керри в Вашингтоне
Госсекретарь США Джон Керри в Вашингтоне - اسپوتنیک ایران
اشتراک
پس از خروج از جلسه با مقامات کشورهای عرب حوزه خلیج فارس آقای جان کری وزیر امور خارجه آمریکا از ایران تقاضا کرد که به همپیمانان ایالات متحده کمک کند تا مشکلاتشان را حل کنند.

البته آقای جان کری با زبان دیپلماتیک این تقاضا را مطرح کرد اما فحوای سخنان وی این مطلب را بیان می کرد که ایالات متحده از ایران می خواهد به همپیمانان ایالات متحده مخصوصا عربستان سعودی در خروج از منجلاب یمن و سوریه و عراق و بحرین و… کمک کند.

طی سالهای اخیر عربستان سعودی به عنوان مباشر ایالات متحده خود را درگیر چندین جنگ کرده که علاوه بر از دست دادن بخش بزرگی از دارایی های خود امروزه با خطر شورش داخلی هم مواجه می باشد و امنیت این کشور و دیگر کشورهای همپیمان ایالات متحده از جمله حتی ترکیه نیز به خطر افتاده. ایالات متحده بمب افکن های استراتژیک بی 52 خود را در قطر مستقر کرده ولی می داند که بمباران هوایی بدون نیروی زمینی هیچ فایده ای برای این کشور در بر نخواهد داشت و همپیمانان ایالات متحده هیچ توان و نیرویی برای ورود به یک جنگ زمینی را ندارند.

علیرغم همه شایعاتی که بر علیه ملک سلمان و سلامتی وی مطرح می شود به نظر بنده وی هنوز سالم است و تلاش دارد کشور خود را از این شرایط بحرانی نجات دهد. طی چند روز اخیر خیلی سوال ها در مورد سفر ملک سلمان به مصر مطرح شده بود و اینکه مصر چه سودی را برای عربستان دارد که ملک سلمان با وعده وعید های ملیاردها دلار سرمایه گذاری به این کشور رفته. بدیهی است که ارتش مصر به عنوان بزرگترین ارتش کشورهای عربی برای عربستان سعودی از اهمیت زیادی برخوردار است. این ارتش فعلا تنها ارتش قدرت مند دست نخورده کشورهای عربی به حساب می آید و عربستان سعودی امیدوار است با این وعده وعید ها بتواند پای ارتش مصر را به جنگ یمن و عراق و سوریه باز کند.

به هر حال ملک سلمان بخوبی می داند که موفقیت عملیات در سوریه گرو حضور روسیه در هوا و ایران در زمین بوده و هست و اگر ایالات متحده بخواهد در عراق به موفقیتی دست یابد باید نیروی زمینی مورد نیاز برای عملیات زمینی تامین گردد و تنها کشوری که نیروی موثر قابل اطمینان در عراق دارد ایران است. عربستان سعودی ترجیح می دهد که مصری ها را درگیر کند تا به جای نیروهای وابسته به ایران به عنوان کمک به برادران عرب خود وارد عملیات زمینی شوند و مناطق سنی نشین را آزاد کنند.

در مورد یمن نیز پس از بیش از یک سال درگیری نیروهای طرفدار عربستان سعودی زمین گیر شده اند و روزانه خبرهای متعدد از ترور و کشته شدن تعدادی از این نیروها در عدن و شهرهای جنوبی یمن به گوش می رسد. در شمال یمن و جنوب عربستان هم قبایل یمنی در حال تاخت و تاز در داخل نجران و جیزان هستند و ارتش عربستان سعودی نمی تواند از ورود آنها جلوگیری به عمل آورد و سعودی ها از برادران مصری خود حد اقل می خواهند در حفظ مرزهایشان به آنها کمک کنند.

مساله اینجاست که مصری ها محاسباتی جدا از محاسبات سعودی ها دارند. آنها شاهد رفتار عربستان با ارتش لبنان و کشور لبنان هستند. پس از سالها وعده و وعید برای جلوگیری از دریافت سلاح های ایرانی سعودی ها به یکباره وعده خرید 4 ملیارد دلار تجهیزات برای ارتش لبنان را لغو کردند و روابط خود با این کشور عربی را به شرایط بحرانی کشاندند. به هر حال مصر به صورت سنتی رهبری قومی گرایی عربی را به دوش می کشد در حالی که عربستان سعودی رهبری اسلامگرایی افراطی اهل تسنن را و این دو هیچ وقت نمی توانند با یکدیگر تلاقی داشته باشند حتی اگر در ظاهر با هم روابط حسنه داشته باشند. وهمین مساله دلیل اصلی لشکر کشی مصر به یمن بود. در واقع جنگ مصری ها در یمن بر علیه یمنی ها نبود بلکه بر علیه سعودی ها بود. کما اینکه حکومت اول سعودی را نیز مصری ها به فرماندهی ابراهیم پاشا (همان که چند روز پیش مجبور شدند برای احترام به ملک سلمان مجسمه اش را بپوشانند) سرنگون کردند.  

ملاقات ملک سلمان با رئیس دانشگاه الازهر نیز برای نزدیک کردن فضا میان سلفی های مصر و سلفی های عربستان بود. و اینکه وی خواهان تشویق خط میانه روی اسلامی شده اما در واقع به آن معنا بوده که سلفی های مصر مقداری از خواسته های خود کوتاه آیند و به سعودی ها نزدیک تر شوند تا وسط راه به هم برسند وگر نه عربستان امروز رهبری اسلامگرایان افراطی را عهده دار می باشد و نمی تواند خود رد در خط میانه قرار دهد.

آمریکایی ها که از تجربه و خطاهای سعودی ها خسته شده اند می دانند که به دلیل دیدگاه های مخالف مصری ها علی الخصوص با عربستان سعودی و قطر و ترکیه مخصوصا در زمینه مسایلی که به سوریه و عراق و حتی یمن بر می گردد نمی توانند روی آنها حساب باز کنند ولذا آنها به فکر هستند که از کمک ایران استفاده کنند.

در مورد سوریه که آمریکایی ها فضا را به روسیه واگذار کرده اند لذا در مورد عراق خواهان آن هستند که با ایران همکاری کنند تا بلکه نیروهای وابسته به ایران با حمایت نیروی هوایی آمریکا مناطق تحت کنترل داعش را آزاد کنند ولی جایی نامی از نیروهای وابسته به ایران برده نشود بلکه عنوان شود که نیروهای ارتش عراق و یا نیروهای آموزش دیده توسط آمریکا (مثلا کرد ها) این کار را انجام داده اند تا امتیازی شود برای آقای اوباما که در پایان دوره ریاست جمهوری اش هست.

آنها همچنین از ایرانی ها می خواهند که در یمن به سعودی ها کمک کنند که از منجلاب آبرومندانه خارج شوند و ایرانی ها بر انصار الله فشار وارد کنند تا مقداری از شرایط خود کوتاه بیایند تا بلکه رهبری عربستان بتواند در داخل تبلیغ کند که نوعی پیروزی به دست آورده.

در مورد بحرین نیز آمریکایی ها از ایران تقاضا دارند که بر شیعیان بحرین فشار آورد تا نسبت به اعتراضات خود کوتاه بیایند و در مقابل دریافت برخی امتیاز های سیاسی از تلاش برای سرنگونی دولت اقلیت سنی در این کشور دست بردارند.

در مورد سوریه نیز آمریکایی ها از ایران تقاضا دارند که با رفتن آقای بشار الاسد و یا حد اقل خودداری از کاندیدا شدن وی در انتخابات بعدی موافقت کنند تا همپیمانان آنها بتوانند ادعا کنند نوعی دست آورد به دست آورده اند.

در مورد افغانستان — لبنان و… آمریکایی ها ده ها تقاضا از ایرانی ها دارند.

مشکلی که اینجا مطرح است آن است که آمریکایی ها تقاضاهای زیادی از ایرانی ها دارند ولی ایرانی ها یک تقاضا بیش از آمریکایی ها ندارند و آن را چندین بار مطرح کردند "دست از سر ایران بردارند".

 مشکل اصلی در این نکته نهفته است که آمریکایی ها هر روز تقاضاهای زیادی را از ایرانی ها مطرح می کنند اما حاضر نیستند در مقابل امتیازی به ایرانی ها بدهند و یا حسن نیت خود را اثبات کنند و ایرانی ها که چند نوبت در مساله افغانستان و عراق و اخیرا برجام خلف وعده های آمریکایی ها را مشاهده کرد اند حاضر نیستند دیگر به آمریکایی ها اطمینان کنند.

به این دلیل می توان گفت در این مرحله قبل از مطرح کردن تقاضا ها بهتر است آمریکایی ها حسن نیت خود را به ایرانی ها اثبات کنند و در این راستا حد به تعهدات خود در برجام عمل کنند و بعد به دنبال تقاضا های جدید باشند.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала